گورکن

گورکن

گورکن نام یک حیوان هست که به خانواده‌ راسوها تعلق دارد و به دلیل زندگی در زیر زمین و حفر تونل‌ها به این نام شناخته می‌شود. این جانور به طور عمده در جنگل‌ها و مناطق مرتفع زندگی می‌کند و به دلیل پوشش خزدار و نرمی که دارد، به راحتی در محیط‌های مختلف پنهان می‌شود. گورکن‌ها معمولاً شب‌زی هستند و در گروه‌های کوچک زندگی می‌کنند. رژیم غذایی آن‌ها شامل حشرات، کرم‌ها، میوه‌ها و گیاهان است.

همچنین گورکن در زبان فارسی به معنای فردی است که گور یا قبر می‌کند و به افرادی گفته می‌شود که در مراسم دفن و آماده‌سازی مکان دفن فعالیت می‌کنند.

لغت نامه دهخدا

گورکن. [ ک َ ] ( نف مرکب ) شخصی که معاش او منحصر در کندن گورها باشد. ( آنندراج ). حفار. ( مهذب الاسماء ). حفار و آنکه گور می کند. ( ناظم الاطباء ). قبرکننده. دفن کننده مردگان. ( ولف ). لاحِد:
به خاقان چین گفت کای کامجوی
همی گورکن خواهد آن نامجوی.فردوسی.بر که خنددبس خضر چون با شما بیند همی
گورکن در بحر و کشتی در بیابان داشتن.سنائی ( دیوان چ مدرس رضوی ص 365 ).لبی ز نان جنازه به گورکن ندهد
وگربباید با مرده خفت پایاپای.سوزنی.گویند عیسی دگریم از طریق نطق
برکن بروتشان که به جز گورکن نیند.خاقانی.تا چهل روز خاک می کندند
در جهان گورکن چنین چندند.نظامی ( هفت پیکر ص 352 ).- امثال:
گورکن در بحر و کشتی در بیابان داشتن.سنایی ( از امثال و حکم ج 3 ص 1329 ).|| ( اِ مرکب ) نام جانوری است چارپایه، به هند بَجّو گویند. ( غیاث ) ( آنندراج ). کفتار. ( ناظم الاطباء ). ام عامر. ضبع.
گورکن. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین واقع در 27 هزارگزی شمال ضیأآباد و 11 هزارگزی راه شوسه. در کوهستان واقع و سردسیر است. سکنه آن 160 تن و آب آن از چشمه است. غلات دیمی و مختصر بنشن و لبنیات دارد. و شغل اهالی زراعت وگله داری و قالی و گلیم و جاجیم و جوراب بافی است. ساکنان از طایفه چگینی هستند و تغییر مکان نمی کنند. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فرهنگ معین

( ~. ) (اِمر. ) پستاندار شبگرد نقب زن از تیرة راسوسانان.
(کَ ) (ص فا. ) قبرکن.

فرهنگ عمید

۱. کسی که پیشه اش کندن گور و به خاک سپردن مردگان است.
۲. (اسم ) (زیست شناسی ) پستانداری با بدن پهن و سنگین، پنجه های قوی و تیز، پوزۀ باریک، و موهای خاکستری که در زیر زمین دالان هایی برای پنهان شدن حفر می کند و شب ها برای شکار بیرون می آید، رودک.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) شخصی که قبر برای میت کند و ازین راه روزی خورد قبر کن: تا چهل روز خاک می کندند در جهان گورکن چنین چندند. ( هفت پیکر ) ۲ - ( اسم ) پستانداری است وحشی از راست. گوشتخواران و از تیر. سموریان که به جث. یک سگ معمولی است. رنگ پشت و پهلو های بدن حیوان سفید و زیر شکمش سیاه است. طرفین صورت نیز دارای نواری سیاهرنگ طولی میباشد. این جانور دالانهای نسبه عمیق و پیچ و خم دار در زمین حفر میکند. گورکن همه چیز خوار است و غالبا از قورباغه ها و پستانداران کوچکتر از خود و مرغ و جوج. پرندگان و ریشه و میو. درختان و عسل تغذیه مینماید.
دهی است جزئ دهستان قاقازان بخش ضیائ آباد شهرستان قزوین واقع در ۲۷ هزار گزی شمال ضیائ آباد و ۱۱ هزاری گزی راه شوسه.

جملاتی از کلمه گورکن

در این انیمیشن بازیگران برجسته‌ای همچون جرج کلونی (آقای فاکس/روباه)، مریل استریپ (خانم فاکس/روباه)، جیسون شوارتزمن (اش)، بیل مری (بجر/گورکن) و ویلم دافو (رت/موش) به‌جای شخصیت‌ها صحبت کرده‌اند.
به خاقان چنین گفت کای کامجوی همی گورکن خواهد آن نامجوی
نه مرده‌شو نه گورکنم نه کفن‌نویس نه ذکرخوان مرده نه دزد کفن‌ برم
چنان از رونق کارش غرور است که گویی گورکن بهرام گور است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم