گرزین

گرزین

واژه گرزین در زبان و ادبیات فارسی به معنای تیر پیکان‌دار یا نیزه‌ای است که دارای سر تیز و برنده می‌باشد. این اصطلاح در متون ادبی، شعر و نثر فارسی به کار می‌رود و به نوعی به ابزار جنگی و شکار اشاره دارد.

در ادبیات فارسی، گرزین می‌تواند نماد قدرت، شجاعت و دلاوری باشد. شاعران و نویسندگان از آن برای توصیف جنگجویان، قهرمانان و لحظات نبرد استفاده می‌کنند.

به عنوان مثال، در اشعار فردوسی و دیگر شاعران کلاسیک، ممکن است به توصیف جنگ‌ها و دلاوری‌های شخصیت‌های حماسی پرداخته شود و واژه گرزین به عنوان نمادی از سلاح و قدرت در این توصیف‌ها به کار رود.

لغت نامه دهخدا

گرزین. [ گ ِ ] ( اِ ) تاج کیانی را گویند و آن را مرصع ساخته از بالای تخت محاذی سر ایشان با زنجیر طلا آویخته بوده اند. ( برهان ) ( آنندراج ). گرزن. ( جهانگیری ). رجوع به گرزن شود. || زنبیل. ( جهانگیری ) ( برهان ) ( آنندراج ). || تیر پیکان دار. ( جهانگیری ) ( برهان ) ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(گَ ) (اِمر. ) تیر پیکان دار.

فرهنگ عمید

=گرزن

فرهنگ فارسی

( اسم ) تیر پیکان دار.

ویکی واژه

تیر پیکان دار.

جملاتی از کلمه گرزین

عمر گل خود مدت یکهفته باشد بیش نه غنچه گرزین وجه دلتنگست معذور آمدست
به قدرناله مگرزین قفس برون آییم وگرنه بال به خون خفته است وپا بسته‌ست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم