کیر

رود کیر در کشور آلبانی واقع شده و به رود درین در شهر اشکودر می‌ریزد. در بالادست این رود، دره‌ای به نام جوانی قرار دارد که دارای صخره‌های زیبا و دیدنی است و یک پل قدیمی از جنس مس بر روی آن عبور می‌کند. همچنین این واژه که به فرانسوی kir نامیده می‌شود و نوعی کوکتل فرانسوی است که با ترکیب لیکور انگور سیاه به نام کرم دو کاسیس و شراب سفید تهیه می‌شود.

لغت نامه دهخدا

کیر. ( اِ ) نره و ذکر. ( ناظم الاطباء ). نره حیوانات، و با لفظ خوردن مستعمل. ( آنندراج ). شرم مرد. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). آلت مردی ( انسان و حیوان ). نره. ذَکَر. قضیب. ( فرهنگ فارسی معین ). در پزشکی، قسمتی از دستگاه خارجی تناسلی ادراری جنس نر است، و آن عضو مقاربت را تشکیل می دهد. در این عضوقسمت قدامی مجرای ادرار قرار دارد. محل آلت در انسان در بالای کیسه های بیضه و جلو ارتفاق عانه است. آلت در قسمت جلو به برجستگی مخروطی شکل به اسم حشفه منتهی می شود. قاعده حشفه برجسته است و تاج نام دارد. دورحشفه را چین حلقوی شکلی به هیأت آستین می پوشاند که به اسم قلفه نامیده می شود و همان است که آن را به هنگام ختنه برمی دارند. ( فرهنگ فارسی معین )

فرهنگ معین

(اِ. ) اندام تناسلی نر به ویژه انسان که ادرار و منی از طریق سوراخی در سر آن دفع می شود، نره، ذکَر، قضیب.،به ~ گاو زدن در پخش مالی یا چیزی اسراف کردن.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آلت مردی ( انسان و حیوان ) نره ذکر قضیب. توضیح قسمتی از دستگاه خارجی تناسلی ادراری جنس نر است و آن عضو مقاربت را تشکیل میدهد. در این عضو قسمت قدامی مجرای ادرار قرار دارد. محل آلت در انسان در بالای کیسه های بیضه و جلو ارتفاق عانه است. آلت در قسمت جلو به برجستگی مخروطی شکلی باسم حشفه منتهی میشود. قاعد. حشفه برجسته است و تاج نام دارد. دور حشفه را چینی حلقوی شکلی بهیات آستین میپوشاند که باسم قلفه نامیده میشود و همانست که آنرا بهنگام ختنه بر میدارند. یا کیر خر. احمق بیخرد. یا کیر کاشی. آلتی که سابقا در کاشان بصورت نره میساختند و زنان شهوی آنرا بکار میبردند سابوره مچاچنگ: مشهور بعلت مشایخ دمساز همه بکیر کاشی. یا کیر گاو. تازیانه: داروی دیوانه باشد کیر گاو. ( مثنوی ) یا کیر و خایه. آلت رجولیت و خصیه. یا به کیرم. دشنامی است برای ابراز تنفر و اشمئزاز نسبت بوقوع عملی. یابه کیر گاو زدن. در پخش مالی یا چیزی اسراف کردن: هر چه دارو ندار داشت همه را بکیر گاو زد. یا کیر به کون. دشنامی است یعنی کیر بکون... باد.
اسب که در دویدن دنب بر دارد ٠

جملاتی از کلمه کیر

از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال فالکیرک، باشگاه فوتبال هادرزفیلد تاون، باشگاه فوتبال برنلی، و تیم ملی فوتبال کانادا اشاره کرد.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال داندی، باشگاه فوتبال فالکیرک، و باشگاه فوتبال لیورپول اشاره کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم