کواژ

لغت نامه دهخدا

کواژ. [ ک َ ] ( اِ ) طعنه و سرزنش را گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). مصحف گواژ است. ( حاشیه برهان چ معین ). و رجوع به گواژ و گواژه شود:
کند طبع او بحر را سرزنش
زند جود او در معادن کواژ.شمس فخری ( چ صادق کیا ).

فرهنگ معین

(کَ ) (اِ. ) طعنه، سرزنش.

فرهنگ عمید

۱. طعنه، سرزنش.
۲. شوخی، مزاح.

فرهنگ فارسی

طعنه و سرزنش را گویند. مصحف گواژ است.

ویکی واژه

طعنه، سرزنش.

جمله سازی با کواژ

در صورتی که در محل اتصال دو تکواژ، دو حرف هم‌خوان مثل هم کنار هم قرار گیرند، اگر که هم‌خوان سمت راست، به حرف پیش از آن چسبیده‌است، دو هم‌خوان جدا از هم نوشته می‌شوند. برای نمونه «نسیل‌لر»، «منیم‌میش»، «دیل‌لنمک». ولی اگر در محل اتصال دو تکواژ، دو حرف هم‌خوان مثل هم کنار هم قرار گیرند، اگر هم‌خوان سمت راست، جدای از حرف پیش از خود باشد، به هم‌خوان تکواژ بعدی می‌چسبد. برای نمونه «اللر»، «آشسیز»، «گؤللنمک».
وگر مانی از وی بتابی عنان به نزد تو آیم کواژه زنان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
زیان آور
زیان آور
با
با
جوجو
جوجو
عضو
عضو