کم زن

لغت نامه دهخدا

کم زن. [ ک َ زَ ] ( نف مرکب ) شخصی که خود را و کمالات خود را عظمی ندهد و سهل انگارد. ( برهان ) ( آنندراج ). آنکه خود و کمالات خود را وقعی و عظمی ندهد و سهل انگارد. ( ناظم الاطباء ). فروتن و متواضع. آنکه خود یا دیگری را کم انگارد:
اگر مردان عالم کم زنانند
ترا زان کم زدن آخر کمی کو.سنائی.عاشقان را ز صبح و شام چه رنگ
کم زن عشق باش و گو کم صبح.خاقانی.کم سخن گوییم و گر گوییم کم کس پی برد
باده افزون کن که ما با کم زنان برخاستیم.مولوی.در عالم کم زنان چه بینی
در خطه دل چه جان فزایی.مولوی.آید جواب این هر دو را از جانب پنهان سرا
کای عاشقان و کم زنان اینک سعادت در کمین.مولوی. || کافر و منافق را نیز گفته اند. ( برهان ). منافق و ریاکار. کافر و گمراه و بیراه. ( ناظم الاطباء ).
- کم زده ای چند؛ کنایه از کفار و منافقان است. ( برهان ). چند کافران و منافقان و ریاکاران. ( ناظم الاطباء ):
با دو سه در بند کمربند باش
کم زن این کم زده ای چند باش.نظامی. || شخصی که پیوسته در قمار نقش کم زند.
( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ فارسی معین ):
کم زنان نرد دغا باختن آغاز کنند
مهره ٔچشم برامیدمششدر گیرند.مجیرالدین بیلقانی.از کم زنان دعوی مهره عجز باز نچینم. ( مرزبان نامه ).
|| بی دولت را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). بی دولت و کم بخت. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ):
یکی بادپیمای کم زن بود
که از کینه با خویش دشمن بود.لبیبی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).کاهلی پیشه کردی ای کم زن
وای مردی که او کم است از زن.سنائی.همانا که عشقم بر این کار داشت
چو من کم زنان عشق بسیار داشت.نظامی.با دو سه کم زن مشو آرام گیر
مقبل ایام شو و نام گیر.نظامی.کزین کم زنی بود ناپاک رو
کلاهش به بازار و میزر گرو.( بوستان ).|| مدبر و صاحب تدبیرو رای باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

( ~. زَ ) (ص فا. ) ۱ - کسی که در قمار همیشه می بازد.۲ - بی دولت، بی اقبال، سهل - انگار. ۳ - پست کننده.

فرهنگ عمید

۱. سهل انگار.
۲. بی دولت، بی اقبال: با دو سه کم زن مشو آرام گیر / مقبل ایام شو و کام گیر (نظامی ۱: ۸۲ ).
۳. کسی که در قمار همیشه می بازد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که به خود و کمالات خویش اهمیتی ندهد و آنها را سهل انگارد. ۲ - کسی که پیوسته در قمار نقش کم زند: ( از کم زنان دعوی مهر. عجز باز نچینم ) ۳ - بی دولت کم بخت.

ویکی واژه

کسی که در قمار همیشه می‌بازد.
بی دولت، بی اقبال، سهل - انگار.
پست کننده.

جمله سازی با کم زن

💡 حکم زندان ارس امیری چندماه بعد از دادگاه تجدیدنظر مورد رسیدگی مجدد قرار گرفت و حکم ده سال زندان او تأیید شد.

💡 این قانون تعدادی از جرایم مربوط به حکم زنا را به قانون جزایی پاکستان که قبل از سال ۱۹۷۹ در آنجا وجود داشت، بازگرداند.

💡 گر اجل بیند که چون می میرم از یک زخم زود بوسه ها بر خنجر بدخوی بی باکم زند

💡 خود مکن قصّه دراز، آخر نباشد کم زنان چون طمع کوتاه گشت از جبّه و دستار تو

💡 تا چند جفا باما‌، یک ره ز وفا دم زن با خیل وفاکیشان، دستان جفا کم زن

💡 سر و برگ بیدل ما شود اگر اتفاق قناعتی شجر جهان غنا شود نفسی ‌که‌ کم زند از طمع

سایکو یعنی چه؟
سایکو یعنی چه؟
پومپویر یعنی چه؟
پومپویر یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز