لغت نامه دهخدا
کفچل. [ ک َ چ َ ] ( اِ ) کفل و سرین اسب. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ).
کفچل. [ ک َ چ َ ] ( اِ ) کفل و سرین اسب. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ).
(کَ چَ ) (اِ. ) کفل اسب، سرین اسب.
( اسم ) کفل اسب سرین اسب.
کفل و سرین اسب
کفل اسب، سرین اسب.
💡 برون شد دیگت از سر میستیزی که در هر دیگ همچون کفچلیزی
💡 نهنگ بود عدو کفچلیز گشت ز بیم چو زین نهادی بر جودی محیط آثار