کاربر

کاربر

کاربر (User) به شخصی گفته می‌شود که از یک سیستم، نرم‌افزار، وب‌سایت، یا هر نوع فناوری دیگر استفاده می‌کند. . در واقع، این شخص به منظور انجام یک فعالیت خاص یا دستیابی به اطلاعات، از ابزارها و خدمات مختلف بهره می‌برد.

ویژگی‌ها 

این افراد می‌توانند در زمینه‌های مختلفی مانند رایانه، تلفن همراه، نرم‌افزارهای کاربردی، بازی‌های ویدئویی و وب‌سایت‌ها فعالیت کنند.

انواع 

آنها می‌توانند به دسته‌های مختلفی تقسیم شوند، از جمله:

عادی: که از فناوری‌ها به صورت روزمره و برای فعالیت‌های عمومی استفاده می‌کند.

حرفه‌ای: که در زمینه خاصی از فناوری تخصص دارد و از ابزارها و نرم‌افزارها به صورت پیشرفته استفاده می‌کند.

مدیر: که مسئول مدیریت و نظارت بر استفاده از سیستم‌ها و خدمات است.

تعامل با سیستم‌ها

این افراد با تعاملات مختلفی مانند ورود به سیستم، استفاده از قابلیت‌ها و انجام تنظیمات، تجربه کاربری خود را شکل می‌دهند. این تعاملات می‌توانند شامل ایجاد حساب کاربری، ارسال اطلاعات، دریافت خدمات و غیره باشند.

لغت نامه دهخدا

کاربر. [ ب ُ ] ( نف مرکب ) آنکه زود امور را فیصل کند و کاری را بانجام رساند. احوذی. ( منتهی الارب ). قضی. ماضی فی الامور. || برهم زن کار. ( آنندراج ):
از دو کونم قطع سودا کرد و در خونم نشاند
هست تیغ غمزهایت کاربر هم کارساز.مخلص کاشی ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. آن که وسیله یا دستگاهی را به کار می برد.
۲. ویژگی آنچه وقت و انرژی زیاد مصرف می کند.
۳. دارای توانایی برای انجام کار در کمترین زمان ممکن.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه زود امور را حل و فصل کند کسی که بسرعت و خوبی کاری را انجام دهد. ۲ - بر هم زنند. کار: [ از دو کونم قطع سودا کرد و در خونم نشاند هست تیع غمزه هایت کاربر هم کار ساز ]. ( مخلص کاشی )
آنکه زود امور را فیصل کند و کاری را بانجام رساند

فرهنگستان زبان و ادب

{user} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] استفاده کننده از رایانه

جملاتی از کلمه کاربر

چگونه از سر کوی کسی بار سفر بندم که آنجا دل گشاید یار چون من کاربر بندم
عدد ۳۶۰ با توجه به لوگوی رسمی کنسول می‌تواند واحد درجه داشته باشد که می‌خواهد مفهوم دربرگیرنده را برای کاربر خود القا کند. به این معنا که کاربر خود را در مرکز دنیای ساختگی توسط این کنسول حس خواهد کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم