ژون

لغت نامه دهخدا

ژون. ( اِ ) بت. صنم. ( برهان ). زون. رجوع به بت شود.
ژون. ( اِخ ) نام سلسله بیست وسوم سلاطین چین. این سلسله مغول بوده اند و صد و نه سال سلطنت رانده اند.
ژون. [ ژُ وَ ] ( اِخ ) نام یکی از نجبای کشور گل. وی بسال 411 م. به امپراطوری و در سال 412 به قتل رسید.

فرهنگ معین

(ژُ ) (اِ. ) بت، صنم.

فرهنگ عمید

بت، صنم.

فرهنگ فارسی

بت، صنم
بت صنم.
نام یکی از نجبای کشور گل. وی بسال ۴۱۱ میلادی بامپراطوری و در سال ۴۱۲ بقتل رسید

فرهنگ اسم ها

اسم: ژون (دختر) (فارسی)
معنی: بت، صنم

ویکی واژه

بت، صنم.

جمله سازی با ژون

💡 از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به نانسی، اومانیا، دیوری ای‌تی‌او، دیژون، ویدتون و سی‌اف‌آر کلوژ اشاره کرد.

💡 از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال هانوی و باشگاه فوتبال دیژون اشاره کرد.

💡 فلک بر هیچکس رمز یقین روشن نمی‌خواهد بگردد این ورق تا راست گردد نقش واژونی

💡 از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال دیژون و باشگاه فوتبال نیم المپیک اشاره کرد.

💡 نظر برکجروان از راستان بیش است‌گردون‌را که خاتم بیشتر دردل نشاند نقش واژون را

💡 اگر هوشم کند چون شانه در زلفش شبیخون را به یک مو بسته گردم سرنوشت بخت واژون را

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قیز یعنی چه؟
قیز یعنی چه؟
شکوه یعنی چه؟
شکوه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز