لغت نامه دهخدا
طاووس غرابخوار هر دم
گاورس ز چینه دان برانداخت.خاقانی.دون؛ سنگدان مرغ و چینه دان آن. ( منتهی الارب ).
- چینه دان کسی را تکاندن یا چیلک دان کسی را خالی کردن؛ کنایه از زیر پای کسی را کشیدن و مزه دهان کسی را فهمیدن است. تبضﱡض. ( یادداشت مؤلف ).