پوشاندن

«پوشاندن» به معنای قرار دادن چیزی بر روی شیء یا جسم دیگر است تا آن را بپوشاند یا از دید یا آسیب محفوظ نگه دارد. این واژه در موقعیت‌های مختلف به کار می‌رود و می‌تواند هم معنای فیزیکی و هم معنای مجازی داشته باشد. برای مثال، وقتی یک فرد لباس می‌پوشد، در واقع بدن خود را می‌پوشاند، اما وقتی کسی حقیقتی را پنهان می‌کند، معنای مجازی این کلمه اتفاق می‌افتد.

در معنای فیزیکی، پوشاندن می‌تواند شامل استفاده از لباس، پرده، کاور یا هر وسیله‌ای باشد که چیزی را بپوشاند. این کار برای حفاظت در برابر سرما، گرما، نور یا آسیب‌های دیگر انجام می‌شود. به عنوان مثال، پوشاندن سر با کلاه برای محافظت در برابر آفتاب، نمونه‌ای از کاربرد فیزیکی این واژه می‌باشد.

در معنای مجازی، پوشاندن به معنای مخفی کردن، پنهان کردن یا محافظت از اطلاعات، احساسات یا واقعیت‌هاست. برای مثال، گاهی افراد احساسات واقعی خود را از دیگران می‌پوشانند تا احساساتشان آشکار نشود یا حقیقتی را از دیگران مخفی نگه می‌دارند.

لغت نامه دهخدا

پوشاندن. [ دَ ] ( مص ) رجوع به پوشانیدن شود.

فرهنگ عمید

۱. جامه به تن کسی کردن.
۲. در پرده کردن، پنهان ساختن.
۳. پرده پوشی کردن.
۴. روپوش روی چیزی کشیدن.

فرهنگ فارسی

جامه بتن کسی کردن، درپرده کردن، پنهان شدن
( مصدر )۱-جامه بتن کسی کردنجامه در بر کسی کردن ملبس کردن در پوشانیدن.۲- پنان ساختن پرده پوشی کردن مخفی کردن. ۳-مستور کردن فرا گرفتن پوشاند: سبزه سراسر زمین را پوشانیده.۴-کسف.۵- تعیین کردن پشتوانه در بانک.

ویکی واژه

مصدر انگیزی پوشیدن؛ کسی را به پوشیدن پوشاکی انگیزیدن (تحریک کردن): پوشاندن فقیری به پوشاک نو کاری پسندیده است.
باعث پوششتن (پوشیده‌شدن) چیزی توسط کسی شدن: پوشاندن لباس هه به فقیر هه کاری پسندیده بود.
پنهاندن: پوشاندن عیب‌های مردم کار پسندیده‌ای است.
پوشیکدن؛ یه لایه روی چیزی کشیدن: پوشاندن شیرینی هه با شکلات یکی از رازهای خوشمزه‌شدن‌اشان بود.
فعل انگیزی پوشیدن؛ کسی را به پوشیدن پوشاکی انگیزیدن (تحریک کردن): فقیر هه را لباس نو پوشاند.
محرک/انگیزنده پوشیدن پوشاکی شدن: لباس هه را به فقیر هه پوشاندم.
پنهاندن: علی همیشه عیب‌های مردم را می‌پوشاند.
پوشیکدن؛ یه لایه روی چیزی کشیدن: شیرینی‌ها را با شکلات پوشاندم.

جمله سازی با پوشاندن

جامه پوشاندن یتیمان را مسلمانی بود دختر رز را بپوشانم ز مینا پیرهن
نکند برگ نهان نکهت گل را صائب گشت بی پرده مرا راز دل از پوشاندن
هست اگر ارباب دولت را لباس فاخری از گناه زیر دستان چشم خود پوشاندن است
چشم قربانی نمی دارد نگاه بی ادب از من حیران عذار خویش پوشاندن نداشت
در گره از نافه نتوان بست موی مشک را راز عشقم، می کند بی پرده، پوشاندن مرا
کسوف هرگز به پوشاندن طلعت خورشید توانا نیست. هر چه هست پندار چشم ماست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال ورق فال ورق فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال رابطه فال رابطه