کلمه پهنه در زبان فارسی به معنای وسیع و گسترده یا فضایی بزرگ به کار میرود. این واژه به درستی با هـ در انتها نوشته میشود و نباید به شکل دیگری نوشته شود. این واژه یک اسم مفرد است و جمع آن با ها خواهد بود. این کلمه میتواند در جملات مختلفی مورد استفاده قرار گیرد. هنگام استفاده از این واژه در نوشتار، باید به نکات نگارشی خاصی توجه کرد، از جمله استفاده از علامت پایان جمله، پس از پایان جمله و رعایت فاصلهگذاری صحیح میان کلمات. این کلمه ممکن است در مباحث علمی، ادبی و زیستمحیطی به کار رود.
پهنه
لغت نامه دهخدا
پهنه. [ پ َ هََ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) پَهَن. شیری که بسبب مهربانی بسیار در پستان مادر طغیان کند. ( برهان ). رجوع به پَهَن شود.
پهنه. [ پ َ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) فسحت. عرصه. عرض. ( برهان ). ساحت. میدان. ( جهانگیری ) ( برهان )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. عرصه، میدان.
۳. [قدیمی] نوعی چوگان که سر آن پهن و مانند کفچه بوده و با آن گوی بازی می کرده اند: نامه نویسد بدیع و نظم کند خوب / تیغ زند نیک و پهنه بازد و چوگان (فرخی: لغت نامه: پهنه باختن ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) شیری که بسبب مهربانی بسیار در پستان مادر طغیان کند.
مقابل گوی راکت
ویکی واژه
وسعت.
نوعی چوگان که سر آن مانند کفچه پهن است.
جملاتی از کلمه پهنه
به خونش همه پهنه آلوده کرد تنش با تک باره فرسوده کرد
چو شد نیزه ها خرد و افکار مرد براهیم از پهنه انگیخت، گرد
همه همعنان بر به یاران شاه بتازید در پهنه ی رزمگاه