پس ران

لغت نامه دهخدا

پس ران. [ پ َ ] ( اِ مرکب ) جانب پسین ران. گوشت پسین ران.
پس ران. [ پ َ ] ( نف مرکب ) حادّ. راننده شتر.

فرهنگ معین

(پَ ) (اِفا. ) = پس راننده: رانندة شتر، حاد.

فرهنگ فارسی

( اسم ) رانند. شتر حاد.

فرهنگستان زبان و ادب

{thrust reverser, reverser, thrust reverse} [حمل ونقل هوایی] وسیله ای در موتور جت که بخشی از گازهای خروجی را در جهت حرکتِ هواگَرد هدایت می کند تا سرعت هواگَرد کاهش یابد و مسافت نشست کم شود

جمله سازی با پس ران

نفس بگرفتش عنان که پای دار باره واپس ران بترس از ننگ و عار
لیک عشقم کرده سیر از جان خویش زعفرا دیر است واپس ران ز پیش
یعلم الله کین از آن کردم که گفتم من کیم تا بپیش خویش خوانی یا ز پس رانی مرا
همان شاه تسلیم با لشکری ز پس راند با دیو و جن و پری
دیده دو کوه از پس ران زهره اش نیست جز از زهره کس این زهره اش