پس افکندن

لغت نامه دهخدا

پس افکندن. [ پ َ اَ ک َ دَ / دِ ] ( مص مرکب ) چیزی از درآمد خود ذخیره کردن. اندوخته ساختن. ذخیره کردن. || تأخیر. بعقب انداختن. || میراث گذاشتن. ( برهان قاطع ). || پس افکندن کار را، مساوَفه.

فرهنگ معین

( ~. اَ کَ دَ ) (مص م. ) پس انداز کردن، ذخیره کردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- ذخیره کردن اندوختن. ۲- بعقب انداختن ( کاررا ) تاخیر. ۳- میراث گذاشتن.

ویکی واژه

پس انداز کردن، ذخیره کردن.

جمله سازی با پس افکندن

💡 چند جاسوسش از پس افکندند بی‌درنگش به محبس افکندند

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دودول یعنی چه؟
دودول یعنی چه؟
اصرار یعنی چه؟
اصرار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز