پرثمر
فرهنگ عمید
۲. پرفایده.
فرهنگ فارسی
جمله سازی با پرثمر
به حَدیقه وصل تو پیر و جوان همه را شده خون ز دو دیده روان که درخت پرثمر است و از آن به ثمرطلبان ثمری نرسد
هرقدر سنگ جفا از دست طفلان خورده ایم در تواضع همچو شاخ پرثمر افزوده ایم
گلشن آرایی که دارد از بصیرت بهره ای سرو را بیش از درخت پرثمر می پرورد
در تلافی، میوهٔ شیرین به دامن میدهیم همچو نخل پرثمر، سنگی که بر سر میخوریم
او همکاریِ پرثمری با کارلوس گاردل داشت و هنگامی که در اوج فعالیت حرفهای خود بود، در سانحهٔ سقوطِ هواپیما در کلمبیا کشته شد.
شاخ نخل پرثمر در بوستان باشد دو تا روز حشر امیدها از پشت خم باشد مرا