همبازی

همبازی. [ هََ ] ( حامص مرکب ) شریک بودن. همباز بودن. انبازی. شرکت. رجوع به همباز شود.، هم بازی. [ هََ ] ( ص مرکب ) دو کودک که با یکدیگر بازی کنند یا دو حریف که نرد و شطرنج و یا قمار بازند:
به راستی که نه هم بازی تو بودم من
تو شوخ دیده مگس بین که می کند بازی.سعدی.

(هَ ) (حامص. ) ۱ - انبازی. ۲ - همتایی.، (هَ )(ص. ) ۱ - کسی که با شخص یا اشخاصی دیگر بازی کند. ۲ - هنرپیشه ای که با هنرپیشة دیگر در فیلم یا نمایش نامه ای بازی کند.

۱. کسی که با دیگری بازی می کند.
۲. دو نفر که با یکدیگر بازی کنند.

۱- انبازی شرت ۲- همتایی هر دو همبازی و هم قد بودند راه یک مدرسه می پیمودند. ( بهار )

انبازی.
همتایی.

💡 به راستی که نه همبازی تو بودم من تو شوخ دیده مگس بین که می‌کند بازی

💡 هرکه امروز عمل خالص به دست نیاورد اندر آن روز ضایع ماند و هیچ کس وی را دست نگیرد و تا فرق همی کند که عبادت وی ستوری بیند یا مردی، از ریا خالی نیست. رسول (ص) می گوید، «اندک ترین و پوشیده ترین ریا شرک است». یعنی اندر عبادت حق تعالی شرک افکند و همبازی، چون به علم خدای تعالی کفایت نکند علم دیگری به عبادت وی اندر اثر کند.

💡 هر دل که بدستش نبود رشته ی دولت همبازی آن زلف رسن باز نیاید

💡 در سال ۱۹۹۱، بروگر با هنرپیشه آمی برابسون که با او در فیلم قتل: زندگی در خیابان همبازی شد ازدواج کرد. آنها سه پسر به نام‌های مایکل، آیزایا و جان وسلی داشتند و در نیوجرسی زندگی می‌کردند.