این واژه نامی پسرانه است که به عنوان سرسلسله خاندان هخامنشی شناخته میشود. این نام به معنای دوست منش و دوست کردار است و به کسی اطلاق میشود که نیکانگار و نیککردار است. هخامنش نه تنها نیای بزرگ کوروش بزرگ، بلکه رهبر قوم پارس نیز بوده است. در زبان پارسی باستان، این نام از دو بخش تشکیل شده است: هخا به معنای دوست و یار و منش به معنای فهم و شعور. هخامنش به عنوان بنیانگذار سلسله هخامنشی، نماد ویژگیهای نیک انسانی و رهبری است که در تاریخ ایران باستان به یادگار مانده است. این شخصیت تاریخی به عنوان الگویی از خرد و دوستی در میان پارسیان شناخته میشود و تأثیر عمیقی بر فرهنگ و تاریخ ایران داشته است.
هخامنش
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
معنی: دوست منش، دوست کردار، کسی که دارای کردار و اندیشه نیک است، ( اَعلام ) هخامنش: [حدود پیش از میلاد] سردودمان سلسله ی هخامنشی، نیای کوروش بزرگ و رهبر قوم پارس، ( در اعلام ) نام نیای هخامنشیان و سر سلسله ی خاندان هخامنشی، در پارسی باستان مرکب از هخا ( دوست و یار ) + منش ( فهم و شعور )، نام سرسلسله خاندان هخامنشی
دانشنامه آزاد فارسی
هخامنش، به معنی کسی که مَنِشی دوستانه دارد. سر سلسله دودمان هخامنشی که اطلاعات کمی از او داریم. داریوش کبیر در سنگ نبشته اش نیای پنجم خود را هخامنش می داند. ولی کوروش آن جا که به تبار خود اشاره می کند، نامی از او نمی برد. با توجه به وجود عنصر «هخا» در گل نبشته های کاپادوکیه (کول تپه )، قدمت نام و قوم هخامنش را می توان تا دوهزار پیش از میلاد به عقب کشید.
ویکی واژه
↑ الگو:citation.
جمله سازی با هخامنش
بر سیرت هخامنشی دولت بخاست گشت زمانه نو کرد آن کهنه دودمان
ز اهخامنش کورش نامور نه بینی به شهنامه نام و اثر
ز شاهان هخامنش و مه آباد گرفت این تخت و ایزد مر ترا داد