نیم ترک

نیم ترک به عنوان یک مفهوم فرهنگی و هنری، به نوعی از آثار موسیقایی و ادبی اطلاق می‌شود که به طور خاص، جنبه‌های عمیق انسانی و اجتماعی را مورد بررسی قرار می‌دهد. این نوع از آثار معمولاً به تبیین احساسات، تجربیات و چالش‌های مختلف زندگی می‌پردازند و با استفاده از زبان ساده و قابل فهم، به انتقال پیام‌های عمیق و فلسفی می‌پردازند. نیم ترک نه تنها به بیان دغدغه‌های فردی می‌پردازد، بلکه به ابعاد اجتماعی و فرهنگی نیز توجه دارد و سعی می‌کند تا نقش و تأثیرات محیط اطراف را در شکل‌گیری هویت فردی و جمعی بررسی کند. به همین دلیل، آثار نیم ترک می‌توانند به عنوان یک پل ارتباطی میان هنرمند و مخاطب عمل کرده و احساس همدلی و فهم متقابل را در بین آن‌ها ایجاد کنند. این نوع آثار به ما یادآوری می‌کنند که هنر نه تنها ابزاری برای تفریح و سرگرمی است، بلکه می‌تواند نقش مهمی در درک بهتر از خود و جامعه ایفا کند.

لغت نامه دهخدا

نیم ترک. [ ت َ ] ( اِ مرکب ) کلاه خود. کلاهی آهنی که در روزهای جنگ بر سر گذارند. ( از برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). || نوعی خیمه کوچک. ( فرهنگ فارسی معین ): درطارم آمد بر دست راست خواجه بونصر بنشست در نیم ترک چنانکه در میانه هر دو مهتر افتاد. ( تاریخ بیهقی ص 139 ). امیر گفت به نیم ترک رو و خازنان و مشرفان را بگوی... همگان را خلعت دهند. ( تاریخ بیهقی ص 241 ). کوتوال و سرهنگان دررسیدند و حاجب بزرگ بلکاتکین ایشان را به نیم ترک پیش خویش بنشاند. ( تاریخ بیهقی ص 220 ).
گر شود ناظر به سقف نیم ترکت آسمان
بر زمین افتد کلاه از فرق ترک پنجمین.سلمان ساوجی.
نیم ترک. [ ت َرَ ] ( اِ مرکب ) نیم ترنگ. آواز پست. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(تَ ) (اِمر. ) ۱ - خود و کلاه آهنی که در روز جنگ پوشند. ۲ - خیمة کوچک.

فرهنگ فارسی

(اسم ) نوعی خیم. کوچک: (( و دیگر روز چون باربگست و اعیان ری بجمله آمده بودند بخدمت ( مسعود ) با این مقدمان و افزون از ده هزار زن و مرد بنظاره ایستاده و اعیان را به نیم ترک بنشاندند. ) )

جملاتی از کلمه نیم ترک

از عشق نیم ترک تو بیم است کاسمان این طاق لاجوردی، اطلس کند قبا
ایخوش آنروزی که ما جان در ره جانان کنیم ترک یک جان کرده خود را منبع صد جان کنیم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم