نگین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره کند: در واقع، به معنای سنگ قیمتی است که بر روی انگشتر نصب میشود و یکی از عوامل اصلی زیبایی آن به شمار میرود. در صورتی که حلقه انگشتر از طلا نباشد، نگین نقش اصلی را ایفا خواهد کرد. گوهر و سنگهای قیمتی که برای تزئین بر روی اشیاء استفاده میشوند، انگشترهای نگیندار پادشاهان هستند که به عنوان مهر به کار میرفتهاند. گوهر و سنگهای قیمتی که برای تزئین بر روی اشیاء استفاده میشوند، شامل انگشترهای نگیندار پادشاهان است که به عنوان مهر به کار میرفتهاند. این سنگها یا فلزات زینتی، معمولاً قیمتی هستند و بر روی انگشترها، گوشوارهها، گردنبندها و سایر زیورآلات قرار میگیرند. در گذشته، این سنگهای قیمتی به طور معمول برای تزئین اشیاء به کار میرفتهاند. همچنین، به طور مجازی، انگشترهای پادشاهان و فرمانروایان که به جای مهر استفاده میشدند، و نیز سنگهای قیمتی و زینتی که بر روی انگشترها و دیگر زیورآلات قرار میگرفتند، مورد اشاره قرار میگیرند.
نگین
لغت نامه دهخدا
نگین. [ ن ِ ] ( اِ ) گوهر و سنگ قیمتی که به روی انگشتری نصب کنند. ( ناظم الاطباء ). فص. نگینه. ( یادداشت مؤلف ). فیروزه و لعل و یاقوت و الماس یا دیگر سنگهای قیمتی که در نگین دان حلقه انگشتری کار بگذارند
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] سنگ قیمتی و گوهر که بر روی چیزی نصب کنند.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - گوهروسنگ قیمتی که بر انگشتری یا زیور دیگر کار گذارند: نگین تویی و چو انگشتری است ملک جهان بها و قیمت انگشتری بود زنگین. ( معزی ) ۲ - ( من باب ذکر جزئ و اراده کل ) انگشتری. ۳ - مهرشاهی.یابزیرنگین آوردن. باطاعت آوردن منقاد ساختن.
دانشنامه آزاد فارسی
جملاتی از کلمه نگین
تخم فتنه است خال و در ره دل رخ رنگینش فتنهزار بود
خواهید که از خاک برآیم پس صد سال از میکده بوی می رنگین به من آرید
بر آن سنگین دلت از بس فغان کرد دلم گفتی که کوبد آهن سرد