کلمه نکوهش در زبان فارسی به معنای ملامت، سرزنش، انتقاد یا عیبجویی از شخص یا چیزی است، این واژه به عمل انتقاد کردن از رفتار، کردار یا گفتار کسی اطلاق میشود. زمانی که فردی مورد نکوهش قرار میگیرد، به نوعی به او گفته میشود که عمل یا رفتار او نادرست یا ناپسند است.
کاربرد:
نکوهش معمولاً در زمینههای اخلاقی و اجتماعی و مذهبی به کار میرود. به عنوان مثال، اگر کسی رفتار ناپسندی از خود نشان دهد، ممکن است دیگران او را ملامت کنند تا او را به اصلاح رفتار خود تشویق کنند. این واژه در متون ادبی نیز به وفور استفاده میشود. در ادبیات فارسی، شاعران و نویسندگان از نکوهش به عنوان ابزاری برای بیان انتقادات اجتماعی و فرهنگی استفاده کردهاند.
مفاهیم مرتبط:
ملامت و سرزنش: به معنای بیان نارضایتی از یک عمل یا رفتار.
انتقاد: اشاره به بررسی و ارزیابی یک موضوع به منظور بیان نقاط قوت و ضعف آن.
تفاوت با واژههای مشابه:
این اصطلاح بیشتر بر سرزنش و عیبجویی تأکید دارد، در حالی که انتقاد ممکن است شامل بررسی و تحلیل مثبت و منفی باشد.
نکوهش. [ ن ِ هَِ ] ( اِمص ) سرزنش. ( صحاح الفرس ) ( غیاث اللغات ) ( برهان قاطع ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ملامت. ( از غیاث اللغات ) ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). مذمت. ( صحاح الفرس ) ( برهان قاطع ) ( مهذب الاسماء ) ( از دهار ) ( ناظم الاطباء ). عیب گوئی. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). عیب جوئی. ( ناظم الاطباء ). ذم. ( فرهنگ اسدی ص 219 ) ( از منتهی الارب ). اهانت. تحقیر. افترا. ( ناظم الاطباء ). و به معنی مصدر نیز آمده است که عیب گفتن و مذمت کردن باشد. ( برهان قاطع ). سرزنش کردن. ملامت نمودن. ( جهانگیری ). خَیْذَع. لوم. لائمة. لومی. لوماء. عَذیمة. عذل. وَمْخة. وَتَغ. شکاة. ( از منتهی الارب ). لومه. ملام. نکوهیدن. سرکوفت. تقبیح. تشنیع. توبیخ. توکیس. مثلبة.تقریع. تعییر. قَدْح. ( یادداشت مؤلف )
(ن ه ) (اِمص. ) سرزنش، ملامت.
سرزنش، ملامت.
نکوهیدن
( اسم ): و هر خصلت که آن مدح توانگران است همان خصلت نکوهش درویشانست.
💡 به گفتار ویران شد این پاک جای نکوهش ز من دور و ترس از خدای
💡 بسی نکوهش خود میکنم که بیهوده برین گروه چرا راز خویش بگشادم
💡 سوابق اولیه در مورد آگوستینا نشانگر آن است که او زنی به شدت میهن پرست و یا پارسا نبود، بلکه یک دختر معمولی بود که برای جنگیدن انگیزه داشت. در آداب و رسوم آن زمان، انجام وظایف «مردانه» توسط زنان تابو و مورد نکوهش بود. با این حال، از آنجایی که پادشاه اسپانیا زندانی در فرانسه، برگزیده خداوند دانسته میشد، کلیسا نبرد علیه اسیرکنندگان را وظیفه تمام اسپانیاییها اعلام کرد.