نماي

لغت نامه دهخدا

نمای. [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( نف مرخم ) نماینده. نشان دهنده. نما. در تمام معانی رجوع به نما شود.

فرهنگ فارسی

افزون شدن، افزایش یافتن، بلندشدن
( اسم ). نما: صواب نمازی.

جمله سازی با نماي

١٤) نماينده سازمان حفاظت محيط زيست در كميته تخصصي شوراي عالي آب كشور؛
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عقیده
عقیده
افتخار
افتخار
باایمان
باایمان
مطاع
مطاع