ندید بدید

لغت نامه دهخدا

ندیدبدید. [ ن َ ب َ ] ( ص مرکب، از اتباع ) تازه به دوران رسیده. تازه به عرصه رسیده. نوخاسته. نودولت. نوکیسه.
- امثال:
ندیدبدید وقتی که دید به خودش چسید.
|| خرده نگرش. اندک بین. اندک نگرش. که کم به چشم اوزیاد آید. ( یادداشت مؤلف ). || سخت لئیم و بخیل. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(نَ بَ ) (ص مر. ) تازه به دوران رسیده، بی اصل و نسب.

فرهنگ عمید

آن که اخلاق و رفتار مردم نوکیسه و نظرتنگ را دارد، شخص نوکیسه و نظرتنگ.

فرهنگ فارسی

آدم نوکیسه وتنگ نظروتازه بدوران رسیده یاکسی که اخلاق ورفتارنوکیسگان وتازه به دوران رسیدگان رادارد.

ویکی واژه

تازه به دوران رسیده، بی اصل و نسب.

جمله سازی با ندید بدید

💡 کردم ز سنگ ریزهٔ ره توتیای چشم تا آنچه کس ندید بدیدم به صبح‌گاه

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
منعقد یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
ورژن یعنی چه؟
ورژن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز