نامیدن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ( نامیدنامدخواهدنامیدبنام نامنده نامیده ) ۱ - نام گذاشتن تسمیه. ۲ - کسی رابنام خواندن.۳ - احضارکردن. ۳ - نامزدکردن بکاری منصوب کردن. ۵ - ترجمه کردن.
ویکی واژه
chiamare
اسم گذاشتن.
جمله سازی با نامیدن
گفته اند، اول کسانی که این روز را جمعه نامیدند، انصار بودند که پیش از قدوم پیامبر(ص) در مدینه و قبل از نزول سوره ی جمعه، گرد شدند و بین خود گفتند، یهودیان هر هفته یک بار به روز شنبه جمع همی گردند و نصرانیان را همین گونه روز یک شنبه است.
امروزه از نام هایپوکرتین برای نامیدن ژنهای تولیدکنندهٔ پپتید و و از آرکسین برای خودِ پپتید استفاده میشود. سیستم آرکسین مغز موش، آفنیته بالایی با مغز انسان دارد.
وندر آن نور آنچه از نقصان و پستی یافتند عرش نامیدند و زان کرسی فروتر داشتند
وندرآن نور آنچه از نقصان و پستی یافتند عرش نامیدند و زان کرسی فراتر داشتند
عباس گفت: ای فضیل، بس کن که امیر را بکشتی. گفت. ای هامان تو و یارانت وی را بکشتید. رشید گفت: با هامان نامیدن تو، مرا نیز فرعون شمرد.