نازا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - ماده هر حیوانی و انسانی که بچه نزاید سترون عقیم. ۲ - موجود زنده ای که نتواند تولید مثل نماید عقیم بسته رحم سترون بی نطفه بی زاد و ولد بی بار بی میوه.
فرهنگستان زبان و ادب
ویکی واژه
سترون، عقیم، مادة هر حیوانی که آبستن نشود.
[[]]
جمله سازی با نازا
شاه ابراهیم نازان بر فراز آن بنا تن درست و دل قوی و طبع راد و روح شاد
							ادینو نازاره فیلو در تیمهای فوتبال فلومیننزه سابقهٔ حضور دارد.
							چو آگهیم که مستی و بیخرد، ما را اگرچه سخت بیازاری از تو نازاریم
							دشمنت همچو شکوفه است که نازاده زمام راست اندام براندازه قدش کفن است
							(نازارمت اول به معنی نیازارم ترا و نازارمت دوم به معنی ناز آورم ترا میباشد)