میناکاری

لغت نامه دهخدا

میناکاری. ( حامص مرکب ) عمل لعاب مینا که بر نقره و غیره دهند. ( یادداشت مؤلف ).
- ظروف میناکاری؛ ظروفی که بر روی آن ها میناکاری شده باشد.
|| صنعت میناکار. ( ناظم الاطباء ). شغل و عمل میناکار. || ( اِ مرکب ) میناسازی. محلی که در آنجا میناکاری کنند. رجوع به میناسازی شود.

فرهنگ عمید

میناسازی، شغل و عمل میناکار، نقاشی و تزیین آبگینه یا بعضی فلزات مانند طلا و نقره با رنگ های لعابدار مخصوص، میناگری.

فرهنگ فارسی

شغل و عمل میناکار میناسازی. یا ظروف میناکاری. ظروفی که برروی آن میناکاری کرده باشند.

جمله سازی با میناکاری

💡 میناکاری از ترسیم و به هم وصل نمودن اشکال منظم هندسی طبیعی بدست می‌آید. یکی از خصوصیات بارز این رسم خورد وظریف ساختن خطها است. که اشکال آن قرار ذیل است.

💡 به حکم کارفرما صرف شد پاک به میناکاریش مینای افلاک

💡 به میناکاری یک قبضه خاک چه صنعت‌ها نمود استاد افلاک

هنگام یعنی چه؟
هنگام یعنی چه؟
سلیطه یعنی چه؟
سلیطه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز