مُهِمّات به مواد منفجرهای اطلاق میشود که در جنگافزارها مورد استفاده قرار میگیرد و همچنین به ماده انفجاری در سلاحهای گرم، خَرج نیز گفته میشود. در دوران قاجار، انبار مهمات و سلاحها بیشتر با نام «قورخانه» شناخته میشد؛ اما امروزه معمولاً به مکانهای ساخت، تعمیر و ذخیرهسازی مهمات و جنگافزارها، زرادخانه گفته میشود. در زبان نظامی، به مجموعهای از ابزار و تجهیزات جنگی اشاره میشود که شامل انواع اسلحه و لوازم نظامی است که در میدان نبرد مورد استفاده قرار میگیرند. این تجهیزات شامل توپ، تفنگ، نارنجک، خمپاره، باروت و وسایل حمل و نقل آنها میباشد. همچنین به ساز و برگ جنگی و تجهیزات نظامی نیز اشاره دارد.

مهمات
لغت نامه دهخدا
گر نظر از راه عنایت کنی
جمله مهمات کفایت کنی.نظامی.بتی چون برآرد مهمات کس
که نتواند از خویش راندن مگس.سعدی ( بوستان ).نبردند پیشش مهمات کس
که مقصود حاصل نشد در نفس.سعدی ( بوستان ).|| چیزهای واجب و ضروری. مهمات سفر. لوازم سفر. || در اصطلاح نظامی، آلات و ادوات جنگ. آنچه از اسلحه و لوازم نظامی که در جنگ به کار است. انواع ابزار جنگ و تجهیزات و تدارکات نظامی که درجنگ به کار رود چون توپ و تفنگ و نارنجک و خمپاره وباروت و وسائل حمل آنها. قورخانه. ساز و برگ جنگی. عُدَّت و آلات جنگ و تجهیزات نظامی.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (نظامی ) آلات و ادوات جنگ.
۳. [قدیمی] نیازها.
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) جمع مهمه ( مهم ): ۱ - امورمهم کارهای خطیر. ۲ - چیزهای واجب و ضروری. یا مهمات سفر. لوازم سفر.۳- مجموعه لوازم و وسایل نظامی از انواع اسلحه و ابزار جنگ.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
در دوران قاجار، بیشتر به انبار مهمات و اسلحه، «قورخانه» گفته می شد اما امروزه اغلب به محل ساخت، تعمیر و ذخیرهٔ مهمات و جنگ افزار، زرادخانه گفته می شود.
ویکی واژه
کارهای بزرگ و دشوار.
در فارسی به معنای ابزارآلات جنگی.
جملاتی از کلمه مهمات
سرمست بیا جانب بازار نظر کن تا راست شود جمله مهمات افندی
از مهمات هدی امر ترا سمع و طاعت از هدی پاسخ شده