مشورت کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) شور کردن رای زدن: و در این معنی با ایشان مشورت کرد و چند کس از کبار و عظام ایم. ماورائ النهر قبول کردند که هر یک درین باب کتابی کنند...

ویکی واژه

consultare

جمله سازی با مشورت کردن

شه حکیمان و ندیمان را بخواند مشورت کردند ز انجا گه براند
فامّا از مشورت کردن چاره نیست، خیز، کسان فرست و سپاه سالارتاش را و التون تاش حاجب بزرگ را و دیگر اعیان و مقدّمان را بخوانید تا با ایشان نیز بگوییم و سخن ایشان بشنویم، آنگاه آنچه قرار گیرد، بر آن کار میکنیم.
بخواهم رفت و با یاران نخواهم مشورت کردن که نستوه از خرد هرگز نخواهد خواست دستوری
«فَتَنازَعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ» جاودان در کار خویش با یکدیگر مشورت کردند، «وَ أَسَرُّوا النَّجْوی‌» (۶۲) و راز در گرفتند با یکدیگر.
به پایان چون رسید ایام ماتم وزیران مشورت کردند با هم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پیشنهاد
پیشنهاد
کاپل
کاپل
کصکش بیناموس
کصکش بیناموس
فاب
فاب