مشروع

لغت نامه دهخدا

مشروع. [ م َ ] ( ع ص ) آغازکرده شده. ( ناظم الاطباء ). || روا و جایز و مطابق شرع، موافق شرع. ( ناظم الاطباء ). راست و درست و آنچه شرع روا دارد. ( از اقرب الموارد ). ما اظهره الشرع من غیر ندب و لا ایجاب. ( تعریفات ). آنچه که بر طبق احکام شرع مجاز باشد. قانونی، مقابل ممنوع و نامشروع: متابعت هوا سنت متبوع و ضایع گردانیدن احکام خرد طریق مشروع. ( کلیله و دمنه چ مینوی ص 56 ). || ( اِ ) یک قسم پارچه آمیخته از ابریشم و پنبه که نمازگزاردن با آن روا و جایز است. ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع. ] (اِمف. ) جایز، روا، سازگار یا مطابق با شرع، شرعی.

فرهنگ عمید

آنچه مطابق شرع باشد و شرع آن را روا و جایز بداند.

فرهنگ فارسی

آنچه مطابق شرع باشدوشرع آنرا رواوجایزبداند
( اسم ) آنچه موافق شرع باشد چیزی که طبق شرع جایز باشد.

فرهنگستان زبان و ادب

{legitimate} [جامعه شناسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل] آنچه از مشروعیت برخوردار باشد

ویکی واژه

legittimo
جایز، روا، سازگار یا مطابق با شرع، شرعی.

جمله سازی با مشروع

پس ظاهر شد که سعى در مال دنیا غفلت و حسرت و ندامت است و با این همه آزارها و صدمات، بمصداق آیه‌ى: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ، در آخرت هم حساب باشد و آنچه را وارث بخلاف شرع و طرق نامشروع جمع نموده او را جواب باید گفت و عقاب و عذاب باید کشید.
به صومت جمله اعضا را ز نامشروع شد مانع ولیکن صوم دل آمد ز منع یاد رحمانش
تو عمل نامشروع نموده‌یى و از باب خیانت برآمده‌یى و مباشرت با غیر پدرم هیچ کرده‌یى؟.
در سال ۱۸۳۷ بدهی‌های پوشکین بسیار افزایش پیدا کرد. از طرف دیگر شایع شده بود که همسرش رابطه نامشروع با یکی از افسران فرانسوی به نام جرج دانتس دارد.
قوله تعالی: ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلی‌ شَرِیعَةٍ ای بعد اختلاف اهل الکتاب جعلناک یا محمد علی طریقة و منهج مِنَ الْأَمْرِ ای من الدین و قیل علی ملّة مشروعة من امرنا الذی امرناه من قبلک من رسلنا و قیل من الامر الذی انت بصدده.
تو دانی اینکه بزرگان این دیار از شعر چنان رمند که زاهد ز فعل نامشروع
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل فال پی ام سی فال پی ام سی