مستمسک

در حقوق، مستمسک به معنای سند، مدرک یا دلیلی است که برای اثبات یک ادعا یا دفاع در دادگاه ارائه می‌شود. این مستندات می‌توانند شامل قراردادها، شهادت شهود، گزارش‌های کارشناسی، و هر نوع سند دیگری باشند که به حمایت از یک طرف در دعوی کمک می‌کند.

استفاده از این مستندات در حقوق بسیار حائز اهمیت است، زیرا قاضی بر اساس آن ها تصمیم‌ گیری می‌کند. بنابراین، کیفیت و اعتبار مستمسک‌ ها می‌تواند تأثیر زیادی بر نتیجه پرونده داشته باشد.

لغت نامه دهخدا

مستمسک. [ م ُ ت َ س ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استمساک. معتصم و چنگ درزننده. ( از اقرب الموارد ) ( از غیاث ) ( از آنندراج ). ج، مستمسِکون. و رجوع به استمساک شود: أم آتیناهم کتاباً مِن قبله فَهُم به مستمسِکون. ( قرآن 21/43 ).
مستمسک. [ م ُ ت َ س َ ] ( ع ص، اِ ) آنچه بدان چنگ زنند. مَعض. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ): عدل شاه مستعان مظلومان، مستغاث مظلومان و مستمسک مهجوران است. ( سندبادنامه ص 112 ). || بهانه. دست آویز. دلیل. عذر.

فرهنگ معین

(مُ تَ س ) [ ع. ] (اِمف. ) ۱ - چیزی که به آن چنگ بزنند. ۲ - در فارسی، بهانه، عذر، دستاویز.

فرهنگ عمید

چیزی که به آن چنگ بزنند، بهانه، دست آویز.

فرهنگ فارسی

چیزی که به آن چنگ بزنند، دست آویز
( اسم ) چنگ در زننده جمع: مستمسکین.

ویکی واژه

چیزی که به آن چنگ بزنند.
در فارسی؛ بهانه، عذر، دستاویز.

جملاتی از کلمه مستمسک

جز ولای تو ز کس چشم امیدم نبود به جز این حبل متین نیست مرا مستمسک
مسلم نیست عمر جاودان الا وجودی را که از زلف رسای او به کف مستمسکی دارد
باقر از معروف‌ترین مدرسان علوم مذهبی و دینی در حوزه‌های علمیه بود که در حوزه‌های علمیه ایران و سوریه به تدریس کتاب‌هایی همچون کتاب «اللمعة الدمشقیة» و کتاب «جامع المدارک» و «مستمسک عروة الوثقی» و «الحلقات» سید محمدباقر صدر پرداخته‌است.
و فرقه ای دیگر هستند که پای بر مسند حکومت شرع نهاده و خود را مفتی یا قاضی یا صدر یا شیخ الاسلام نامیده، فرمان پادشاه ظالمی را مستمسک حکم إلهی نموده، و از شرایط حکم و فتوی بی خبر، و از اوصاف حکم شرعی در ایشان اثری نیست مال و عرض مسلمانان از ایشان در فریاد و احکام شریعت سید المرسلین بر باد است عادلترین شهودشان رشوه حرام، و مداخل حلالشان مال بیوه زنان و ایتام.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم