لذات. [ ل َذْ ذا ] ( ع اِ )ج ِ لذّت. ( منتهی الارب ): اگر مواضع حقوق به امساک نامرعی دارد [شخص ] به منزلت درویشی باشد از لذّات دنیامحروم. ( کلیله و دمنه ) آنگاه نفس خویش را میان چهارگاه... مخیر گردانیدم: وفور مال و ذکر سایر و لذّات حال و ثواب باقی. ( کلیله و دمنه ). عاقل... بداند که خواهش دنیوی و لذّات فانی بجز پشیمانی ثمری ندارد. ( کلیله و دمنه ). و چون از لذّات دنیا... آرام نمیباشدهر آینه تلخی اندک که شیرینی بسیار ثمرت دهد به از شیرینی اندک کزو تلخی بسیار زاید. ( کلیله و دمنه ).
(لَ ذّ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ لذت، خوشی ها.
= لذت
جمع لذت
( اسم ) جمع لذت خوشیها: اگر مواضع حقوق با مساک نامرعی دارد ( شخص ) بمنزلت درویشی باشد از لذات دنیا محروم.
جِ لذت؛ خوشیها.
💡 انی لقد اتصلت بالذات یا من قطع الوصال هیهات
💡 دهن خویشتن آلوده لذات نکرد خورد نان جو و از دهر سبکبار گذشت
💡 در کف نفس و هوا و دیو اسیر افتادهایم تا بلذات جهان بیجا نظر افکندهایم
💡 بزمگاه تو منبع لذات رزمگاه تو مجمع اهوال
💡 تو لذات جهان و حشمتش دار حقیقت حشمت دنیا ست آزار
💡 گفتش ای مسکین نگر با آنچنان روزی و عیش پیر دهقان گفت من لذاتنا این الملوک