قنداق به دو شکل متفاوت مورد استفاده قرار میگیرد. در معنای اول، به پارچهای اشاره دارد که نوزادان را در آن میپیچند تا حس امنیت بیشتری را تجربه کنند و خواب راحتتری داشته باشند. این روش سنتی به والدین کمک میکند تا نوزادشان آرام بماند و احساس راحتی کند. از طرف دیگر، قنداق در دنیای تیراندازی به قسمتی از انتهای تفنگ گفته میشود که به تیرانداز این امکان را میدهد که تفنگ را به طور محکمتری در دست بگیرد. این ویژگی باعث افزایش دقت در تیراندازی میشود و به تیرانداز کمک میکند تا کنترل بهتری بر روی سلاح داشته باشد. بنابراین، این دو معنا نشاندهنده ارتباط قنداق با احساس امنیت و دقت در دو حوزه متفاوت است.

قنداق
لغت نامه دهخدا
- قنداق تراش؛ آنکه قنداق تفنگ تراشد.
- قنداق ساز؛ سازنده قنداق تفنگ.
- قنداق سازی؛ عمل ساختن قنداق تفنگ.
- || دکان قنداق ساز.
|| جامه ای که طفل نوزاد را در آن پیچند و بعضی گویند که طفل را در گهواره بدان بندند، و بعضی غندق خوانند و ظاهراً ترکی است. ( آنندراج ). بمعنی قماط باشد که اطفال نوزاییده را بر آن پیچند. ( سنگلاخ ).
- امثال:
دست از قنداق درآوردن؛ کنایه از اینکه حقیر وکوچکی نسبت به مقامی عالی و بزرگ مقاومت نشان دهد.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. پارچه ای که کودک شیرخوار را در آن می بندند، قنداقه.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - پارچه ای که دست و پای کودک نوزاد را در آن می پیچند و بانوار مانندی آن را می بندند تا دست و پای کودک بی حرکت بماند: بچه را در قنداق سفید می پیچند و دو ننو می خوابانند ۲ - قسمت چوبی ته تفنگ.
دانشنامه عمومی
در بین تفنگهای شکاری، معمولاً آنهایی که دارای قنداق سفارشی هستند، از محبوبیت خاصی برخوردارند. این قنداقها از چوبهای مرغوب مثل چوب گردو و توسط هنرمندان این رشته، ساخته می شوند. وجود تناسب بین قنداق و تیرانداز، جفت و جور شدن دقیق قنداق با قسمت های فلزی تفنگ، وجود نقش و نگار و همچنین پرداخت و رنگ باثبات و زیبا، از ویژگیهای قنداق خوب است.
• اجزای جنگ افزارها
• تفنگ ها
• وام واژه های ترکی
• مقاله های بدون منبع
• همه مقاله های بدون منبع
ویکی واژه
پارچهای که نوزاد را در آن میپیچند.
جمله سازی با قنداق
در زمان قنداقهاش برداشتند خونچکان در نزد شه بگذاشتند
چونکه شد مردی و از قنداقه رست شد اسیر روزگار چیره دست
گر عرش را نمیکرد قنداقهاش مزین اینسان به سرفرازی کی تبه میفزودش