قنات به معنای یک سیستم آبیاری زیرزمینی است که در آن آب از چاههای عمیق یا چشمهها به سطح زمین منتقل میشود. این سیستم به ویژه در مناطق خشک و نیمهخشک کاربرد دارد و به کشاورزان کمک میکند تا به منابع آب دسترسی پیدا کنند. قناتها معمولاً از تونلهای زیرزمینی تشکیل شدهاند که به صورت شیبدار حفر میشوند و آب را از نقاط بالاتر به نقاط پایینتر هدایت میکنند. این روش آبیاری به دلیل کارایی بالا و صرفهجویی در مصرف آب، در طول تاریخ در بسیاری از فرهنگها و تمدنها مورد استفاده قرار گرفته است. قناتها نه تنها به تأمین آب برای کشاورزی کمک میکنند، بلکه میتوانند به عنوان منبع آب شرب نیز مورد استفاده قرار گیرند. ساخت قنات نیازمند دانش فنی و مهارتهای خاصی است و معمولاً توسط گروهی از کارگران متخصص انجام میشود. این سیستم به دلیل طراحی هوشمندانهاش، میتواند آب را در طول سالهای خشک نیز تأمین کند و به همین دلیل به عنوان یک میراث فرهنگی و تاریخی در بسیاری از کشورها شناخته میشود.

قنات
لغت نامه دهخدا
وای بومسلم که مر سفاح را
او برون آورد زان ویران قنات.ناصرخسرو.|| استخوان مهره پشت. ( غیاث اللغات از شرح نصاب و منتخب ).
قنات. [ ق َ ]( ترکی، اِ ) پرده کرباس که قایم مقام دیوار باشد.
قنات. [ ق ُن ْ نا ] ( ع اِ ) ج ِ قُنَّة. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قنة شود.
قنات. [ ق َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سیاخ بخش مرکزی شهرستان شیراز، واقع در 70 هزارگزی جنوب شیراز و 22هزارگزی راه فرعی سیاخ به شیراز. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنه آن 240 تن است. آب آن از رودخانه قره آغاج و محصول آن غلات، لبنیات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
قنات. [ ق َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم، واقع در 38هزارگزی جنوب خاوری فهرج و 15 هزارگزی راه فرعی بم به خاش. سکنه آن 45 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
قنات. [ ق َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند، واقع در 65هزارگزی جنوب خوسف و سر راه مالرو عمومی بصیران. موقع جغرافیایی آن جلگه وهوای آن گرمسیری است. سکنه آن 19 تن است. آب آن ازقنات و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
قناة. [ ق َ ] ( ع اِ ) نیزه. ج، قنوات و قُتی وقَنَیات. و قَنا. || چوب دستی و یا هر چوب دستی که کج باشد یا راست. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || کاریز یا کاریز که بر زمین باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ).
قناة. [ ق َ ] ( اِخ ) شهری است در جلعاد در قسمت منسی که نوبح آن را مفتوح ساخت و این همان قنوات جدیده است در حوران و در زمان رومی ها شهری معتبر و دارای اهمیت بوده و بعضی خرابه های عمده و خانه های قدیمه که قفل ها و پنجره های آنها از سنگ میباشد در آنجا دیده میشود. ( قاموس کتاب مقدس ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
ده کوچکی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم واقع در ۳۸ هزار گزی جنوب خاوری فهرج و ۱۵ هزار گزی راه فرعی بم به خاش.
دانشنامه عمومی
دانشنامه آزاد فارسی
قَنات
(یا: کاریز) شبکۀ آبرسانی زیرزمینی. قنات را ایرانیان، برای استفاده از منابع آب زیرزمینی ابداع کردند. در این روشِ فنی، آب را پس از رسیدن به سفرۀ آبِ زیرزمینی ازطریق چاه مادر، از راه مجرایی بسیار طویل، به روی زمین می رسانند. خاک حاصل از حفر این مجرا، ازطریق چاه های متعددِ مسیر مجرا، به بیرون منتقل می شود. تنظیم مسیر و شیب مجرا، باتوجه به شیب طبیعیِ زمین و محل سفره، نیاز به دانش فنی و تجربۀ بسیار دارد. شیب مجرایِ زیرزمینی، کمتر از شیب سطح زمین است. درنتیجه، در محلی که «مظهرِ» قنات نامیده می شود، دو خط شیب با هم تلاقی می کنند و آب بر سطح زمین جاری می شود.
ویکی واژه
قناة
کاریز، مجرای آب زیرزمینی.
جمله سازی با قنات
گویا خانه آقا ابوالحسن نقدا جنسا به شما محتاج شوند. آدم به احوال پرس آنها بفرست، و بگو هر چه ضرور باشد از شما بخواهند. یک تومان تا پانزده هزار دینار به ایشان بده و قبض بگیر. رسد خرج قنات آقا ابوالحسن را خود بده و حساب نگاهدار. از دوستمحمد را زنش که از در... بر کلاه و ریش آن زن ریش دار شرف دارد خواهد داد.