با ایمان

عبارت «با ایمان» در فارسی به کسی گفته می‌شود که دارای ایمان، باور و اعتقاد راسخ به خدا، دین یا اصول اخلاقی باشد. این واژه از ترکیب حرف اضافه «با» و اسم «ایمان» ساخته شده است. «ایمان» خود از ریشه عربی «أمن» به معنای اطمینان، آرامش و باور قلبی گرفته شده است. بنابراین، «با ایمان» به معنای فردی است که در درون خود احساس اطمینان و اعتماد به حقیقتی والا دارد. در متون دینی، شخص با ایمان کسی است که نه‌تنها به زبان، بلکه با دل و عمل نیز به اصول الهی و معنوی پایبند است. از نظر اخلاقی و اجتماعی، چنین فردی معمولاً راست‌گو، درست‌کار، خیرخواه و مقاوم در برابر سختی‌هاست، زیرا ایمان به او قدرت و آرامش می‌دهد. در ادبیات فارسی، این واژه‌ برای توصیف انسان‌های پاک‌نهاد، خداجو و استوار در عقیده به کار می‌رود. این مفهوم در کنار واژه‌هایی مانند متدیّن، مؤمن و خداپرست معنا می‌یابد. از نظر روانی نیز ایمان نوعی تکیه‌گاه درونی است که انسان را در برابر ترس، شک و اضطراب محافظت می‌کند. در فرهنگ ایرانی، با ایمان بودن همواره از صفات پسندیده و نشانه‌ی بلوغ معنوی انسان دانسته شده است.

فرهنگ معین

[ فا - ع. ] (ص مر. ) مؤمن، باعقیده. مق بی ایمان.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه ایمان دارد موئ من با عقیده مقابل بی ایمان.

جمله سازی با با ایمان

«وَ حَرامٌ عَلی‌ قَرْیَةٍ أَهْلَکْناها» و حرام است بر هر شهری که ما آن را هلاک خواهیم کرد، «أَنَّهُمْ لا یَرْجِعُونَ» (۹۵) که هرگز ایشان با ایمان آیند و از کفر خویش توبه کنند.
کنستانتن پنجم سیاست پدر را تعقیب کرد و شورش‌ها را خوابانید، دیرها را بست و شورائی تشکیل داد که پرستش تصاویر را نهی کرد. البته برای اجرای این منظور کشتارهایی هم شد و روابط پاپ که مخالف این عقیده بود با امپراتور تیره شد ولی او، با ایمان راسخ و با شدت، نظر خود را دنبال کرد. وی با اعراب و بلغارها نیز جنگید و آن‌ها را شکست داد.
عشق را با کفر و با ایمان چه کار عاشقان را لحظه‌ای با جان چه کار
و اما در احوال آخرت، پس ایمان بیاورد به بهشت و دوزخ و صراط و میزان و حساب و شفاعت و غیر اینها و واجب نیست بر او که بحث کند از حقیقت صفات خدا، بلکه اگر آنها را تصور هم نکند و به خاطرش نگذرد و بمیرد با ایمان مرده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خوبی که از حد بگذرد
خوبی که از حد بگذرد
باایمان
باایمان
افتخار
افتخار
عضو
عضو