فشار

در هر مایع یا گازی، فشار به نیروی عمودی وارد بر واحد سطح یک جسم غوطه‌ور در آن گفته می‌شود. واحد اصلی این مفهوم در سیستم بین‌المللی واحدها (SI) پاسکال (Pa) است که برابر با نیروی یک نیوتون بر متر مربع می‌باشد. در جو زمین، با افزایش ارتفاع کاهش می‌یابد که از حدود ۱۰۰ کیلوپاسکال در سطح دریا شروع شده و تا رسیدن به فضای تهی (صفر) ادامه می‌یابد. برای اندازه‌گیری آن از ابزارهای مختلفی مانند بارومتر، مانومتر یا گیج فشار مانند پیمانه بوردون استفاده می‌شود. واحدهای رایج دیگری که برای بیان این مفهوم به کار می‌روند، بار و تور هستند. فشارسنج‌ها، با بالا رفتن سطح مایع در لوله، فشار گاز را نشان می‌دهند.

لغت نامه دهخدا

فشار. [ ف ِ ] ( اِمص، اِ ) به معنی فشردن باشد. ( برهان ). افشار. ( فرهنگ فارسی معین ). || پاشیدن و ریختن. ( برهان ). فشردن. فشاندن. افشاندن. || سنگینی که بر روی چیز فرودآورند. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اصطلاح فیزیک ) نیرویی که بر یک سانتیمتر مربع سطح اثر نماید فشار نامیده می شود. برای محاسبه فشار باید وزن جسم و یا نیروی وارده را بر سطح اتکاء تقسیم نماییم. هرچه سطح اتکاء کمتر باشد فشار بر آن سطح زیادتر است و برعکس. و نیز هرچه نیرو زیادتر باشد، فشار بر سطح بیشتر است. همچنین هرچه وزن جسم زیادتر فشار حاصل بیشتر خواهد بود. فشار یک نقطه درداخل مایع با ارتفاع آن نقطه از سطح مایع متناسب است. در فشار دو قانون از ارشمیدس و پاسکال وجود دارد.( از کتب درسی فیزیک ). || ( نف مرخم ) فشارنده. ( برهان ). بصورت پسوند در ترکیب آید:
شیر علم را حیات تحفه دهی تا شود
پنجه شیران شکن حلق پلنگان فشار.خاقانی.
فشار. [ ف ُ ] ( ع اِمص ) بیهوده گویی. ( منتهی الارب ). هذیان و این لغت از کلام عرب نیست و از استعمالات عامه است و از آن فعل نیز سازند. ( از اقرب الموارد ):
این چه ژاژ است این چه کفر است و فشار
پنبه ای اندر دهان خود فشار.مولوی.هیچ زندانی نگوید این فشار
جز کسی کز حبس آرندش به دار.مولوی.
فشار. [ ف ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش زرقان شهرستان شیراز، دارای 281 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و چغندر است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

فرهنگ معین

(فَ یا فِ ) (اِ. ) ۱ - زور، سنگینی. ۲ - اذیت، ایذا. ۳ - رنج، درد.

فرهنگ عمید

۱. نیرویی که همراه با شدت بر کسی یا چیزی وارد شود.
۲. [مجاز] رنج روحی یا جسمی.
۳. (اسم مصدر ) (سیاسی ) اعمال خشونت در فعالیت های سیاسی: گروه فشار.
۴. (اسم مصدر ) [مجاز] اصرار، پافشاری.
* فشار اسمزی: (فیزیک ) فشاری که بعضی مواد مانند قند، نمک، اوره با آن آب را از لای غشایی که آن ها را از آب جدا کرده به سوی خود می کشند.

فرهنگ فارسی

زوروسنگینی که برروی چیزی فرود آید
۱ - فشردن ۲ - سنگینی که روی چیزی فرود آورند ۳ - اعمال زور و قدرت یا فشار خون. عبارت از نیرویی است که در موقع انقباض و انبساط قلب از طرف خون برجدار شریانها وارد می شود حالت اولی را فشار ماکزیما و حالت دومی را فشار مینیما گویند فشار خون شریانی. یا فشار خون سنج. اسبابی که به وسیله آن ماکزیما و می نیمای خون را در شریان ها اندازه می گیرند اسباب اندازه گیری فشار خون.
دهی است از دهستان زرقان بخش شهرستان شیراز.

فرهنگستان زبان و ادب

{tension} [زیست شناسی] نیرویی که براثر متورم شدن محتویات یاخته به دیوارۀ یاخته های گیاهی وارد می شود

دانشنامه عمومی

فشار ( به انگلیسی: Pressure ) با نماد p یا P، یک کمیت نرده ای است که به صورت نیرو های عمود بر واحد سطح تعریف می شود. یکای فشار در دستگاه بین المللی یکاها ( SI ) پاسکال است. یک پاسکال برابر یک نیوتون بر متر مربع ( N/m² ) است. فشار گِیج، فشاری است که معمولاً در فشارسنج ها نشان داده می شود و مقدار آن نسبت به فشار محیط سنجیده می شود. 
برای بیان فشار از یکاهای متنوعی استفاده می شود. پاسکال، پوند بر اینچ مربع، میلی متر ستون آب، اینچ جیوه، بار و اتمسفر برخی از واحدهای استفاده شده برای فشار است. بر طبق ازمایش توریچلی یکاها فشار به شکل زیر هستند:
1atm=10⁵pa=76cmHg=760mmHg=1bar
فشار در جامدات هندسی منظم برابر چگالی × ارتفاع × شتاب جاذبه زمین است. 
فشار به صورت میزان نیروی عمودی وارد بر سطح واحد تعریف می شود و با نماد p یا P نمایش داده می شود. فشار به صورت ریاضی به شکل زیر تعریف می شود:
P = F A
که در آن F اندازه نیروی عمودی و A مساحتی است که نیرو بر آن اعمال می شود. فشار یک کمیت اسکالر یا نرده ای است. با اینکه این جمله کاملاً مصطلح است اما گفتن این جمله که «فشار در این جهت اعمال می شود» غلط است چرا که فشار به عنوان یک کمیت نرده ای فاقد جهت است. نیروی اعمال شده دارای جهت است اما فشار فاقد جهت می باشد. 
البته فشار دارای فرمول دیگری نیز می باشد که بیشتر در مایعات کاربرد دارد، این فرمول عبارت است از:
P = ρ g h
در این فرمول، ρ نشاندهٔ چگالی ماده بر حسب کیلوگرم بر متر مکعب و g نشانده دهندهٔ شدت جاذبه بر حسب نیوتون بر کیلوگرم و h نشاندهٔ میزان ارتفاع از سطح است که بر حسب متر محاسبه می شود. 
یکای فشار در دستگاه بین المللی یکاها، پاسکال است که با نماد "Pa" نشان داده می شود. یک پاسکال برابر با نیروی یک نیوتون وارد بر سطح یک مترمربع است: 
1 P a = 1 N 1 m 2 = 1 k g 1 m. s 2
یکاهای دیگری نیز برای اندازه گیری فشار به کار می روند:
• اتمسفر: یکایی است که معمولاً برای اندازه گیری فشار هوا و سیالات به کار می رود. یک اتمسفر تقریباً برابر ۱۰۰۰۰۰ پاسکال است یک اتمسفر برابر با فشار ناشی از ستون آب به ارتفاع ده متر است. 
• بار: یکای اندازه گیری فشار متریک است ولی یکایی مورد تأیید دستگاه بین المللی یکاها نیست. هر بار دقیقاً برابر با ۱۰۰۰۰۰ پاسکال است. 
• میلی متر جیوه: این یکا نشان دهندهٔ فشار ناشی از ستون جیوه به ارتفاع یک میلی متر است. در فشارسنج جیوه ای میزان فشار با اندازه گیری ارتفاع ستون جیوه در لوله یا اختلاف دو ستون جیوه در دو لولهٔ مرتبط به دست می آید.

دانشنامه آزاد فارسی

فشار (pressure)
در هر شاره، نیروی عمودی اعمال شده بر واحد سطح جسم غوطه ور در شاره. یکای فشار در دستگاه بین المللی، پاسکال (Pa) و برابر با فشار یک نیوتون بر مترمربع است. در جَوّ زمین، فشار با افزایش ارتفاع کاهش می یابد و از حدود ۱۰۰ کیلو پاسکال (در سطح دریا) به صفر (در فضای تهی) کاهش می یابد. فشار را معمولاً با بارومتر (فشار سنج هوا)، فشارسنج، یا پیمانۀ بوردون اندازه گیری می کنند. دیگر یکاهای متداول فشار عبارت اند از بار و تور. فشار مطلق را نسبت به خلأ می سنجند. فشار پیمانه ای عبارت است از اختلاف بین فشار مطلق و فشار جوّ در محل اندازه گیری. در داخل مایع، فشار عمقh از عبارتpgh به دست می آید که در آن p چگالی مایع، وg شتاب سقوط آزاد است. با بالارفتن مایع در لوله، فشارسنج فشار گاز را نشان می دهد.

جمله سازی با فشار

داده‌ست به باد تپشم حسرت دیدار آیینه چکدگر بفشارند غبارم
ای خواجه بخیل، که هرگز ندیده است از شدت فشار گفت سیم و زر فرج
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال سنجش فال سنجش فال مکعب فال مکعب فال احساس فال احساس