فرمان بردن

فرمان‌بُردن، به عنوان یک مصدر مرکب و به‌طور کامل از قواعد نگارش و املای استاندارد فارسی، از جمله رعایت نیم‌فاصله، پیروی می‌کند. این واژه مفهومی والا و اساسی در حوزه روابط اجتماعی و سلسله‌مراتب اداری و اخلاقی را در بر می‌گیرد و بیانگر عمل پیروی آگاهانه و مسئولانه از دستورها، قوانین و مقررات است. در سطحی گسترده‌تر، فرمان‌برداری تنها به معنای اطاعت محض و مکانیکی نیست، بلکه می‌تواند نشانی از احترام، انضباط فردی و جمعی، و پذیرش منطقی ساختارهای حاکم بر یک نظام باشد. این صفت در بافتارهای گوناگونی از جمله روابط خانوادگی، محیط‌های کاری، عرصه‌ی نظامی و چارچوب‌های حکومتی آشکار می کند، می‌شود و پایه‌ای برای نظم، پیشرفت و تحقق اهداف مشترک به شمار می‌آید.

در نهایت، فرمان‌بُردن هنگامی به ارزشی اخلاقی و سازنده تبدیل می‌شود که همراه با درک و شناخت از علل و ضرورت‌های آن باشد. چنین رویکردی سبب تمایز بین اطاعت عاقلانه و پیروی کورکورانه می‌گردد. بنابراین، این مفهوم در ادبیات فارسی نه تنها به معنای تسلیم محض، که به‌عنوان عاملی برای هم‌بستگی اجتماعی و عاملی مؤثر در استحکام بنیان‌های جامعه تلقی می‌شود.

لغت نامه دهخدا

فرمان بردن. [ ف َ ب ُ دَ ]( مص مرکب ) اطاعت فرمان کردن. مطیع شدن:
چنین خود کی اندرخورد با خرد
که مر خاک را باد فرمان برد.فردوسی.من به پاداش این خبر که بداد
بردم او را بدین سخن فرمان.فرخی.تو را فرمان چگونه برد خواهد شهر، یا برزن
چو جان تو تو را خودمی نخواهد برد و تن فرمان.ناصرخسرو.گفت قدری هیزم به نام من بر سر پشته بنهیدتا درمان این کنم. گفتند: فرمان بریم. ( قصص الانبیاء ). قوم ثمود فرمان نبردند و او را برنجانیدند. ( قصص الانبیاء ).
فرمان برمت به هرچه گویی
جان بر لب و گوش بر خطاب است.سعدی.گر به داغت می کشد فرمان ببر
ور به دردت می کشد درمان مجوی.سعدی.گرت دوست بایدکز او برخوری
نباید که فرمان دشمن بری.سعدی ( بوستان ).عاملان مأمون را فرمان نمی بردند. ( تاریخ قم ). رجوع به فرمان شود.

فرهنگ معین

( ~. بُ دَ ) (مص ل. ) اطاعت کردن، انقیاد نمودن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) اطاعت کردن انقیاد نمودن.

ویکی واژه

اطاعت کردن، انقیاد نمودن.

جمله سازی با فرمان بردن

به فرمان بردن اندر شرع مامور به فرمان دادن اندر حکم آمر
گفتمش ای مرد این مردانگیست این نه فرمان بردن این دیوانگیست
و خشوع فرمان بردن حق بود و تواضع گردن نهادن حق را و بر حکم او اعتراض ناکردن.