غنوند

غنوند به معنای عهد و شرط است و در فرهنگ‌های مختلف، به ویژه در فرهنگ رشیدی و برهان قاطع، به عنوان نمادی از پیمان و توافقات بین افراد یا طرفین تعریف شده است. این واژه در ادبیات فارسی به مفهوم تعهد و مسئولیت نیز اشاره دارد و به نوعی نشان‌دهنده پایبندی به قول‌ها و وعده‌هاست. مفهوم عهد و شرط در زندگی روزمره به شکل‌های مختلفی نمود پیدا می‌کند. مثلاً در روابط انسانی، افراد با یکدیگر وعده‌هایی می‌دهند که به نوعی توافق و عهد محسوب می‌شود. همچنین در قراردادها و توافقات تجاری، شرط‌ها و بندهای مختلفی وجود دارد که نشان‌دهنده تعهدات طرفین است و نقشی کلیدی در حفظ اعتماد و اعتبار دارد. مفهوم غنوند در حقوق نیز کاربرد دارد. در نظام‌های حقوقی، عهد و پیمان‌ها به عنوان قراردادهای الزام‌آور شناخته می‌شوند و طرفین موظف به رعایت شرایط و مفاد آن هستند. این موضوع در ایجاد امنیت و ثبات در معاملات و تعاملات حقوقی بسیار حائز اهمیت است و عدم رعایت آن می‌تواند منجر به عواقب قانونی شود.

لغت نامه دهخدا

غنوند. [ غ ُ وَ ] ( اِ ) عهد و شرط. ( فرهنگ رشیدی ) ( انجمن آرا ). عهد و پیمان و شرط. ( برهان قاطع ):
به پیمان و سوگند و غنوند و عهد
تو ایدر سخن یاد کن همچوشهد.فردوسی ( از فرهنگ رشیدی ) ( فرهنگ نظام ).

فرهنگ معین

(غُ وَ ) (اِ. ) پیمان، شرط.

فرهنگ عمید

۱. عهد، پیمان.
۲. شرط: به پیمان و سوگند و غنوند و عهد / تو ایدر سخن یاد کن همچو شهد (فردوسی: لغت نامه: غنوند ).

ویکی واژه

پیمان، شرط.

جمله سازی با غنوند

دگر بهره تا بر در دژ شوند ز پیکار و خون ریختن نغنوند
پی کینه جویی مهیا شوند به آسودگی لحظه ای نغنوند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز