غلطی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با غلطی
مرا زان قد موزون نیست جز خمیازه خشکی خنک آبی که بتواند به پای سرو غلطیدن
به خون افکندی اعقاب ولایت را به خون غلطی حریم آل احمد را زبون کردی زبون گردی
مطرب از گوشهٔ چشمت چه نوایی سر کرد که به هر گوشه بسی کشته به خون غلطیدهست
در آن زمین که شهیدی به خون نغلطیده است بهار لاله سیراب برنمی آید
منصب در خاک و خون غلطیدن ارزانی مرا ابروش زه کرده باز از چین پیشانی کمان
مرا افگنده از پا آسمان در اینچنین موسم روم غلطیده سوی آستان خواجه یکتا