لغت نامه دهخدا غلطگیری. [ غ َ ل َ ] ( حامص مرکب ) نقد. انتقاد کردن از نوشته یا گفته کسی. || تصحیح. تصحیح نوشته و گفته کسی. کار غلطگیر.
فرهنگ عمید شغل و عمل غلط گیر، گرفتن غلط در نوشته یا گفتۀ کسی.* غلط گیری کردن: (مصدر متعدی ) تصحیح کردن غلط های متن چاپی.
فرهنگ فارسی تصحیح نوشته یا گفته کسی. یا غلط گیری کتاب یا مقاله. اغلاط چاپی کتاب یا مقاله را روی اوراق نمونه مطبعه تصحیح کردن.
جمله سازی با غلط گیری « یاحق! سه شنبه قبل به توسط مفتاح غلط گیری افسانه آفرینش و نسخه بعثه را فرستادم. لابد تا حالا رسیده است...»