واژه عساکر جمع کلمه عسکر است و به معنای لشکرها یا سپاهها به کار میرود. این واژه در زبان فارسی به نیروهای نظامی و گروههای سازمانیافتهای اشاره دارد که برای انجام مأموریتهای نظامی یا دفاع از کشور تشکیل شدهاند. در متون تاریخی و ادبی، عساکر به عنوان نماد قدرت و اقتدار نظامی مطرح میشود و در زمینههای مرتبط با جنگ، دفاع و استراتژیهای نظامی مورد استفاده قرار میگیرد. به طور کلی، عساکر نمایانگر نیروی انسانی و تجهیزات نظامی هستند که برای حفظ امنیت و دفاع از سرزمین به کار گرفته میشوند.
عساکر
لغت نامه دهخدا
عساکر. [ ع َ ک ِ ] ( ع اِ ) ج ِ عَسکر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). لشکرها. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به عسکر شود.
- عساکر منصوره، عساکر نصرت مآثر؛ سپاه فیروزمند و مظفر. ( ناظم الاطباء ).
|| ( اِخ ) از اعلام است. ( از منتهی الارب ).
فرهنگ معین
(عَ کِ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ عسکر، لشکرها.
فرهنگ عمید
= عسکر
فرهنگ فارسی
لشکرها، جمع عسکر
( اسم ) جمع عسکر لشکر ها سپاهها.
ویکی واژه
جِ عسکر؛ لشکرها.
جمله سازی با عساکر
💡 وی در دمشق زاده شد و از خردسالی به حفظ قرآن و آموختن علوم مشتاق بود. در ۶۰۱ خورشیدی به بیتالمقدس و سپس به مصر رفت و در شهرهای قاهره، دمیاط و اسکندریه به کسب دانش پرداخت. از جمله استادان او در مصر و شام، باید از فخر الدین ابومنصور ابن عساکر، ابوالحسن علی سخاوی نام برد.
💡 عساکرش همه از اولیا و از ابدال مجاورش همه از سابقان و از افراد
💡 به پیش بارگه کبریا ی شاه جهان چو صف کشند به خدمت عساکر منصور
💡 حقا که در عساکر ارواح خافقست در صف اولیا علم کبریای تو
💡 مقاصد مهیا مطالب محصل عساکر مرتب ممالک مسخر