عتاب

عتاب به معنای سرزنش، توبیخ یا انتقاد از کسی است، این واژه به حالتی اشاره دارد که فردی به دلیل رفتار یا اقدام نادرست خود مورد انتقاد یا سرزنش قرار می‌گیرد. عتاب معمولاً به صورت کلامی ابراز می‌شود و می‌تواند شامل بیان احساسات منفی مانند ناراحتی، خشم یا ناامیدی باشد.

کلمات مرتبط

عبارات مرتبط با این کلمه می‌تواند شامل خشم گرفتن، ملامت کردن، سرزنش و درشتی کردن باشد. این کلمات به نوعی به رفتارهایی اشاره دارند که در آن فردی به خاطر اشتباهاتش مورد غضب و قضاوت قرار می‌گیرد.

کلمات متضاد

کلماتی مانند تشویق، تمجید و ستایش در مقابل این واژه قرار دارند. در حالی که عتاب به معنای انتقاد و سرزنش است، این کلمات به رفتارهایی اشاره دارند که نشان‌دهنده تأیید و تقدیر از فرد هستند.

لغت نامه دهخدا

عتاب. [ ع ِ ] ( ع مص ) خشم گرفتن. || خشم گرفتن همدیگر را. || ناز کردن. || خشمگینی پیدانمودن. || یاد کردن خشم را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ملامت کردن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ):
با بخت در عتابم و با روزگار هم
وز یار در حجابم و از غمگسار هم.خاقانی.عتاب از حد گذشته جنگ باشد
زمین چون سخت گردد سنگ باشد.نظامی.هر آینه در معرض خطاب آیند و در محل عتاب. ( گلستان ).
- عتاب کردن؛ سرزنش کردن. ملامت کردن:
کسان عتاب کنندم که ترک عشق بگوی
بنقد اگر بکشد عاشق این سخن بکشد.سعدی.
عتاب. [ ع ُت ْ تا ] ( اِخ ) نام شخصی است که مخترع خارا بوده و آن پارچه ای است موجدار که از ابریشم میبافند. ( برهان ). رجوع به عتابی شود.
عتاب. [ ع َت ْ تا ] ( اِخ ) ابن اسیدبن ابی العیص بن امیة. از والیان اموی و از قریش و از مردم مکه و صحابه است. وی مردی شجاع، عاقل و از اشراف عرب بود. رسول ( ص ) در عام الفتح او را بر مکه گماشت و ابوبکر نیز او را ابقاء کرد و تا به سال 13 هَ. ق. که درگذشت بدان شغل بماند. بعض مورخان گویند وی تااواخر خلافت عمر در ولایت مکه باقی بود و بنابر این وفاتش در اوائل سال 23 بوده است. ( از الاعلام زرکلی ).
عتاب. [ ع َت ْ تا ] ( اِخ ) ابن ورقاء الریاحی. از شجاعان و از امیران عرب است و از امرای مصعب بن زبیر است. او را امارت اصفهان داد و به جنگ خوارج ری فرستاد به ری برفت و با خارجیان جنگی سخت کرد و ری را به قهر تصرف کرد و سپس حجاج او را به جنگ شیب بن یزید فرستاد و او با لشکریان بسیار از مردم شام و عراق با شیب نبرد کرد. و سرانجام در جنگی به سال 77 هَ. ق. به دست عامربن عمر تغلبی کشته شد. ( از الاعلام زرکلی ).

فرهنگ معین

(عِ ) [ ع. ] (مص م. ) ۱ - خشم گرفتن. ۲ - سرزنش کردن.

فرهنگ عمید

۱. ملامت کردن، سرزنش.
۲. گفتن کلمه ای از روی خشم به کسی، خشم گرفتن، درشتی کردن.

فرهنگ فارسی

خشم گرفتن وملاکردن، سرزنش کردن، درشتی کردن، گفتن کلمهای ازروی خشم بکسی
۱ - ( مصدر ) خشم گرفتن. ۲ - ناز کردن. ۳ - ملامت کردن. ۴ - ( اسم ) قهر غضب. ۵ - ملامت. یا عتاب وخطاب. سرزنش ملامت.
ابن ورقائ الریاحی از شجاعان و از امیران عربست و از امرا مصعب بن زبیر است او را امارت اصفهان داد و به جنگ خوارج ری فرستاد به ری برفت و با خارجیان جنگی سخت کرد و ری را بقهر تصرف کرد و سپس حجاج او را به جنگ شیب بن یزید فرستاد و او با لشکریان بسیار از مردم شام و عراق با شیب نبرد کرد و سرانجام در جنگی بسال ۷۷ قمری بدست عامر بن عمر تغلبی کشته شد

ویکی واژه

خشم گرفتن، سرزنش کردن. گفت حافظ لغز و نکته به یاران مفروش.....آه ازین لطف به‌انواع عتاب آلوده
اشاره همراه با تعجب یا نگرانی به موضوع یا پدیده‌ای مانند سیل، باران یا هر چیز دیگر. عتاب از یک حرف به معنی تعجب یعنی عَ و تاب به معنی تاب و توان یا طاقت است، شکل گرفته.

جملاتی از کلمه عتاب

ز جا برخاست ساقی گردشی زد جام نرگس را قیامت بر سرم آورد از ناز و عتاب امشب
نعوذبالله اگر کردگار در محشر به کرده تو کند با تو در خور تو عتاب
برخی تحلیلگران از وقایع این روز با عنوان «یکشنبهٔ سیاه» یاد کردند. این وقایع با عتاب شدید رهبر جمهوری اسلامی روبرو شد.
و گفت: «تو را بشارت می‌دهم که رسول‌خدا کنیزش را بر خود حرام کرده است و خداوند ما را از دست او راحت کرد.»[آیه ۳۵] در این هنگام آیات اول سوره تحریم نازل شد (ای پیامبر چرا چیزی را که خدا بر تو حلال کرده به خاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام می‌کنی…) و پیامبر را به خاطر این‌که حلال خدا را حرام کرده، عتاب نموده، بعد دستور می‌دهد سوگندش را بشکند.
ام رومان (با نام کامل زینب بنت عامر بن عویمر بن عبد شمس بن عتاب الکنانیة)، (درگذشته ۶ هجری) همسر ابوبکر و مادر عایشه و عبدالرحمن بن ابی بکر بود. ام رومان اصالتاً اهل مصر بود و ابوبکر او را از بندر اسکندریه به عربستان آورده بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم