طغیان در لغت به معنای سرکشی، خروج از حدود و مرزهای تعیینشده، یا تجاوز از حد متعارف به کار میرود. در حوزه پزشکی و بهداشت عمومی، اصطلاح طغیان به افزایش ناگهانی و غیرمعمول شیوع یک بیماری در میان یک جمعیت خاص، در یک زمان و مکان مشخص اطلاق میگردد. به عبارت دقیقتر، زمانی که تعداد موارد ابتلا به یک بیماری از حد مورد انتظار در یک منطقه جغرافیایی خاص فراتر رود، وضعیت به عنوان طغیان بیماری شناخته میشود. در بافت پزشکی، طغیان بیماری به اوج ناگهانی در تعداد موارد ابتلا به یک بیماری در یک جمعیت معین و در یک بازه زمانی مشخص اشاره دارد. این افزایش میتواند در مقیاسهای مختلفی رخ دهد؛ از گروههای کوچک و مشخص گرفته تا مناطق وسیعتر و حتی در سطح قارهای. علاوه بر این، این مفهوم در معنای عامتر، به بالا آمدن سطح آب دریا یا رودخانه و جاری شدن آن به مناطق مجاور اطلاق میشود که در این حالت، پدیده با عنوان سیل شناخته میشود.
طغیان
لغت نامه دهخدا
تجربت کوفته دلی است مرا
نه خطائی در او نه طغیانی.مسعودسعد. || موج زدن آب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). برآمدن و بالا زدن آب رود و جز آن بیش از حد. به جوش آمدن. جوشیدن. آشوب شدن دریا و رود و مانند آن. || جوشیدن خون. || بانگ کردن گاو. || بسیار آب آوردن سیل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آب خیز. || ( اِ ) به عربی گاو وحشی کوچک را نامند. ( فهرست مخزن الادویه ). ( این معنی در عرب به لفظ طغیا آمده و افزودن نون ناشی از تحریف نساخ است ). || ( اِمص ) مجازاً، بمعنی افزونی و کثرت استعمال این درافزونی چیزهای نامرغوب و از این باعث گاهی بمعنی ظلم و بی فرمانی آمده. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
- طغیان آبها؛ مقابل نقصان. افزون شدن آب. کثرت آب. غلبه آب.
- امثال:
اشک کباب مایه طغیان آتش است.
طغیان رونده بر قلم است:
مثل زنند که طغیان رونده بر قلم است
چرا برون نرود چون برون رود طغیان.ادیب صابر.صاحب تیغ و قلم عالی علاءالملک آن که او
از قلم جز تیغ تیزش حرف طغیان برندارد.سیف اسفرنگ.با سر تیغ زبان تو خیال طغیان
از قلم دور نباشد که مر او را دو سر است.سیف اسفرنگ.تهمت طغیان نبندد هیچ عاقل بر قلم
گر به تلقین ضمیرت کار فرماید دبیر.سیف اسفرنگ.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. بالا آمدن آب دریا یا رودخانه.
۳. گردنکشی، گستاخی، نافرمانی.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) از حد خود تجاوز کردن از اندازه در گذشتن. ۲ - نا فرمانی کردن. ۳ - بالا آمدن آب دریا یا رود. ۴ - ( اسم ) تجاوز از حد. ۵ - نافرمانی سرکشی. ۶ - گستاخی. یا طغیان قلم. سرکشی قلم نویسنده تحت تاثیر احساسات و بر خلاف اراده او.
فرهنگستان زبان و ادب
{insurgency} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] جنبشی سازمان یافته با هدف سرنگون ساختن حکومت قانونی ازطریق جنگ مسلحانه
دانشنامه اسلامی
از احکام آن در باب های صلات، جهاد و نکاح سخن گفته اند.
وجه عدم وجوب قضای نماز پدر بر پسر بزرگ
به گفته برخی، قضای نماز و روزه هایی را که پدر از روی طغیان بر خدا ترک کرده است، پس از فوت او بر پسر بزرگ تر واجب نیست.
جهاد با باغی ها
کسانی که در برابر امام معصوم علیه السّلام سرکشی کرده و بیعت خود را با او شکسته اند، باغی به شمار رفته و جهاد با آنان با شرایطی واجب است.
طغیان و سرکشی زوجه
...
ویکی واژه
نافرمانی کردن.
بالا آمدن آب دریا.
گستاخی کردن.
جمله سازی با طغیان
اهل طغیان را از این رفتار شوم ناپسند آن غلیظ! لقب با اولاد سفیان یار کرد