طبابت

لغت نامه دهخدا

طبابت. [ طِ ب َ ] ( ع اِ ) رجوع به طبابة شود.
طبابة. [ طِ ب َ ] ( ع اِ ) نورد ابر. || ریگ. || دراز از زمین و ابر و چرم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زمین.هامون در یکدیگر پیوسته. ( مهذب الاسماء ). ج، طباب، طبابات. جج، اَطبه. ( مهذب الاسماء ). || جامه پیش گشاده درازدامن. || دوال که درزهای مشک به وی گیرند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || مغز که کفشگر در میان درز گیرد. ( مهذب الاسماء ). السیر الذی یکون فی اسفل القربة بین الخرزتین. ( منتهی الارب ). مَغزی. زِه. || طبابةالمساء و طبابها؛ طره دراز آسمان که بر افق نمایان باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( اِمص ) پچشکی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). پژشکی. پزشکی. رجوع به طب شود.
طبابة. [ طَ ب َ ] ( ع اِ ) کباب. طباهیج. تاهه. || گوشت پخته نرم و نازک.

فرهنگ معین

(طِ بَ ) [ ع. ] (اِمص. ) عمل و شغل طبیب، مداوا و طرز معالجة امراض، پزشکی.

فرهنگ عمید

۱. شغل و عمل طبیب.
۲. تشخیص و درمان بیماری.
۳. (اسم ) دانش معالجۀ بیماران.

فرهنگ فارسی

پزشکی، حرفه پزشک
( اسم ) عمل و شغل طبیب تداوی و طرز معالجه امراض مختلف پزشکی.

ویکی واژه

عمل و شغل طبیب، مداوا و طرز معالجة امراض، پزشکی.

جمله سازی با طبابت

💡 از حکمای متأخّرین و از عقلای محققین. با اکبر شاه معاصر و اشعارش نادر. تقی اوحدی احوال او را خوب نوشته. طبابت نیز می‌کرده. غرض این دو بیت از اوست:

💡 در ایران صدور پروانه طبابت و سایر تخصص‌های بهداشتی از وظایف وزارت بهداشت است.[ف ۱۴]

💡 او از سال ۱۳۲۴ (۱۹۴۵) به طبابت نزد پدرش هاروتیون استپانیان و برادرش پرداخت و تا سال ۱۳۴۹ (۱۹۷۰) به فعالیت ادامه داد.

💡 از آثار او می‌توان به کتاب جامع فن طبابت (الشامل فی صناعة الطبیة)، المختار من الاٴغذیة، موجزالقانون (شرحی بر قانون ابن سینا) و همچنین شرحی بر کتاب طبیعت انسان نوشته بقراط اشاره نمود.

💡 آنکه خود را گر کند در دأب حکمت امتحان وانکه در علم طبابت گر شود طبع آزما

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هول یعنی چه؟
هول یعنی چه؟
طولانی یعنی چه؟
طولانی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز