کلمه شقاوت در زبان فارسی به معنای سختگیری، بیرحمی و ظلم و ستم است. این واژه مؤنث است و بنابراین هنگام افزودن صفت یا استفاده از آن، باید به جنسیت آن توجه کرد. این کلمه میتواند در جملات به عنوان فاعل، مفعول یا صفت به کار رود. برای ایجاد تنوع در بیان، میتوانید از مترادفهای این کلمه مانند بیرحمی یا ظلم بهره ببرید. همچنین، برای بیان بهتر و واضحتر احساسات و مفاهیم، میتوانید از جملات توصیفی استفاده کنید.
شقاوت
لغت نامه دهخدا
در صف شقاوت سپاه ِ اندوه
با جان و تنم کارزار دارد.مسعودسعد.بر فساد و منازعت کردند
به شقاوت مخالفان اصرار.مسعودسعد.من ندیدم جز شقاوت در لئام
گر تو دیدستی سلام از من رسان.مولوی.کلاه سعادت یکی بر سرش
گلیم شقاوت یکی در برش.( گلستان ).و رجوع به شقاوة شود.
|| بی ادبی و گستاخی. || شرارت. || کینه و دشمنی. || راهزنی و دزدی. || خونریزی. || سخت دلی و قساوت قلب. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [مقابلِ سعادت] [قدیمی] بدبختی.
۳. [قدیمی] بدبخت شدن.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) بدبخت شدن. ۲ - ( اسم ) بدبختی نکبت مقابل سعادت. ۳ - سخت دلی قساوت.
ویکی واژه
بدبخت شدن.
بدبختی.
سخت - دلی.
جملاتی از کلمه شقاوت
هین مبادا که هوستان ره زند که فتید اندر شقاوت تا ابد
آبی که مهر فاطمه بود از چه کوفیان بستند از طریق شقاوت به روی تو
صبح خرد چون عَلَم خود فراشت نیل شقاوت به جبین، جهل داشت