شفعه

این اصطلاح در زبان فارسی و در متون حقوقی و فقهی به معنای حق شفعه است. این مفهوم به معنای حق اولویت خرید یک مال (معمولاً ملک) توسط شریک یا همسایه‌ای است که در آن ملک سهم دارد، در صورتی که مالک آن ملک بخواهد آن را به شخص ثالثی بفروشد.

حق شفعه: این حق به شخصی که دارای سهمی از ملک است اجازه می‌دهد که در صورت فروش آن ملک به شخص دیگری، حق داشته باشد که آن ملک را به قیمت پیشنهادی خریدار خریداری کند. این حق به منظور جلوگیری از ضرر به شرکا و حفظ روابط همسایگی و شراکت ایجاد شده است.

شرایط: شخصی که حق شفعه دارد باید در زمان فروش ملک، از فروش آن مطلع شود. او باید در مدت معینی (معمولاً چند روز) اقدام به خرید ملک کند. این حق در مورد املاک و مستغلات صدق می‌کند و در برخی موارد ممکن است به دیگر دارایی‌ها نیز تسری یابد.

نقش در حقوق مدنی: حق شفعه در قوانین مدنی بسیاری از کشورها، از جمله ایران، به رسمیت شناخته شده است و در فقه اسلامی نیز به عنوان یک حق مشروع مورد تأکید قرار گرفته است.

لغت نامه دهخدا

( شفعة ) شفعة. [ ش ُ ع َ ] ( ع مص ) شفعه. خواهشگری چیزی که شخصی میخواهد آنرا. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). خواهش کردن. ( المصادر زوزنی ). || ضمیمه کردن چیزی بر چیزی که دارد تا زیاده گردد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) جنون و دیوانگی. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). دیوانگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( اِ ) عین. ( اقرب الموارد ). || مال و ملک. || تملک. ( ناظم الاطباء ). || حق تملک در خانه و زمین همسایه بر شریک خود به قهر و به عوض. ( از تعریفات جرجانی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). حق همسایه. ( زمخشری ). حق سبقت و تقدم همسایه بر سایر خریداران خانه و زمین همسایه با شروط مساوی. ( یادداشت مؤلف ). || ( اصطلاح فقه ) در شرع، تملک عقار باشد بر خریدار بطور اجبار به مثل پولی که داده است در اموال غیرمنقول. توضیح آنکه اگر کسی سهم خود را از مال مشترک مشاعی بخواهد بفروشد حق تقدم در خرید با شریک اوست و اگر بدون اطلاع شریک مشاع خود فروخت و شریک متوجه شد بیدرنگ میتواند از حق شفعه استفاده کند و همان مبلغ را به خریدار بدهد و مبیع را ضبط و تملک کند. و اعمال این حق فوری است. کسی را که حق شفعه دارد شفیع گویند. ( فرهنگ علوم تألیف سجادی از کشاف اصطلاحات الفنون ). استحقاق شریک برای تملک سهمی که شریک فروخته است، با رعایت شرایط زیر:
1- غیرمنقول بودن مال.
2- غیرقابل تقسیم بودن آن.
3- محدود بودن عده شرکاء به دو نفر.
4- بعمل آمدن انتقال بسبب بیع.
حق دارد برای روبرو نشدن با مشکلات در اثر شرکت جدید ثمن را به مشتری بدهد و سهم شریک را تملک نماید. غیرمنقولی که با غیرمنقول دیگر در طریق یا مجرای آب شرکت دارد در حکم غیرمنقول مشترک است و درنتیجه در صورت فروش یکی از آن دو برای مالک غیرمنقول دیگر حق تملک بشرح فوق ایجاد میشود. آنچه را شریک ملزم به دادن آن است همان ثمن مبیع بوده و حق الزحمه دلال و دیگر هزینه ها بعهده او نخواهد بود. اعمال حق شفعه باید پس از اطلاع فوراًبعمل آید ولی برای پرداخت بها در صورت تقاضای شریک مدعی سه روز به وی مهلت داده میشود و اگر طبق قرارداد بین بایع و مشتری بها باید پس از مدتی پرداخت گرددشریک نیز حق دارد ثمن را در سررسید معین تأدیه کند. حق شفعه مانند سایر حقوق مالی با مرگ صاحب حق به ورثه او منتقل میشود ولی هیچیک از وراث نمیتواند نسبت به سهم خود جداگانه حق مذکور را اعمال کند بلکه لازم است که نسبت به مجموع اخذ به شفعه بعمل آید و یا اصلاً از آن صرف نظر شود. ( از یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

حق همسایگی، حق تقدمی که همسایه و شریک ملک در خرید ملک همسایه یا سهم شریک دارد.

فرهنگ فارسی

حق همسایگی، حق تقدمی که همسایه وشریک ملک دارند
( اسم ) حق همسایگی. یا حق شفعه. هر گاه مال غیر منقول قابل تقسیمی بین دو تن مشترک باشد و یکی از دو شریک حصه خود را به فصد بیع به شخص ثالثی منتقل کند شریک دیگر حق دارد قیمتی را که مشتری داده است به او بدهد و حصه مبیعه را تملک کند. این حق را حق شفعه و صاحب آن را شفیع گویند.
شفعه الضحی دو رکعت نماز چاشت دو رکعت چاشت است و شفعه بدان نامیدند که از یک رکعت زاید است.

جملاتی از کلمه شفعه

شرط چهارم آنکه معلوم بود به حقیقت که آن ناشایست است، نه به گمان و اجتهاد، پس شافعی مذهب را روا نبود که بر حنفی مذهب اعتراض کند که بی ولی نکاح کند و شفعه جوار ستاند و امثال این، اما اگر شافعی مذهب نکاح که بی ولی کند با نبیذ خرما خورد، بر وی اعتراض روا بود که مخالفت کردن صاحب مذهب خویش نزدیک هیچ کس روا نبود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم