سخت کوش

لغت نامه دهخدا

سخت کوش. [ س َ ] ( نف مرکب ) ساعی. کوشا. بسیار کوشنده. جاهد:
سخت کوش است به پرهیز و بزهد
تو مر او را بجوانی منگر.فرخی.بزاد این سفرت سخت کوش باید بود
که این سفر سوی دارالسلام باید کرد.ناصرخسرو.سخت کوش است آه خاقانی
مگر این چرخ را بفرساید.خاقانی.چه باید درین آتش هفت جوش
بصید کبابی شدن سخت کوش.نظامی.زآتش انگیز آن شراره گرم
شد دل سخت کوش نعمان نرم.نظامی.ازین آتشین خانه سخت جوش
کسی جان برد کو بود سخت کوش.نظامی. || سخت بهم افتاده. سخت جنگنده:
دو لشکر بیک جا شده سخت کوش
بگردون درافتاده بانگ و خروش.فردوسی. || سخت گیر:
اگر چرخ با من بود سخت کوش
بگرز گرانش بمالم دو گوش.فردوسی.

فرهنگ معین

( ~. ) (ص فا. ) بسیار کوشا، پرسعی.

فرهنگ عمید

کسی که کوشش بسیار کند، سخت کوشنده، بسیار کوشا.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه بسیار کوشش کند پر سعی.
ساعی کوشا جاهد یا سخت بهم افتاده سخت جنگنده یا سخت گیر.
سخت کوشنده، بسیارکوشا، کسی که بسیارکوشش کند

ویکی واژه

بسیار کوشا، پرسعی.

جمله سازی با سخت کوش

پس از جنگ میان روم و اشکانیان سرانجام اسروئن میان دو طرف تقسیم‌گردید؛ با این همه رومیان در آینده سخت کوشیدند تا بر مناطق بازمانده نیز دست یابند. در ۶۰۸ خسرو پرویز اسروئن را ضمیمهٔ خاک ایران ساسانی نمود. در سال ۶۳۸ اعراب مسلمان بر اینجا چیره‌شدند.
گفتنی است که آسیاب دوسنگی میبد که هنر و خلاقیت مردمان سخت کوش این خطه از کویر را به نمایش گذاشته است، بیش از ۲۰۰ سال قدمت تاریخی دارد و یکی از مجموعه‌های بی‌نظیر توریستی و گردشگری شهرستان میبد به‌شمار می‌آید.
مهارت های زندگی: شنا به کودکان درس های زندگی ارزشمندی مانند استقامت، تاب آوری، سخت کوشی و اهمیت ایمنی آب می آموزد و به رشد کلی شخصیت آنها کمک می کند.
الحق به سخت کوشی سستی نمیکند دل میتوان شناخت که جان را همی زند
ورنه به کار دنیا چون جلد و سخت کوشی وانگه به کار دین در بی‌توش و سست رائی
حسرت بسیار دامنگیر و مطلب سخت کوش هر قدم صدبار در راه تو مردن کار نیست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پوزیشن یعنی چه؟
پوزیشن یعنی چه؟
پیشنهاد یعنی چه؟
پیشنهاد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز