رزمخواه به معنای کسی است که خواستار جنگ و نبرد است و معمولاً به عنوان جنگطلب شناخته میشود. این واژه برای توصیف افرادی به کار میرود که آرزومند درگیری و مبارزه بوده و تمایل دارند در میدانهای جنگ حضور داشته باشند. رزمخواه نشاندهنده روحیه جنگجویی و آمادگی برای مقابله با دشمن است و معمولاً با صفاتی مانند جنگجو و رزمجو هممعنا است. چنین فردی ممکن است به دلیل باورهای سیاسی، عقیدتی یا شخصی، خواهان آغاز یا ادامه جنگ باشد و تمایل دارد در شرایط سخت و مبارزه فعال باشد. در مجموع، رزمخواه کسی است که در پی نبرد و رویارویی نظامی است و معمولاً روحیهای جنگجو و مبارز دارد.
رزمخواه
لغت نامه دهخدا
چو خسرو بدید آن گزیده سپاه
سواران گردنکش و رزمخواه.فردوسی.چو دارا بیاورد لشکر براه
سپاهی نه بر آرزو رزمخواه.فردوسی.بدان تا میان دو رویه سپاه
بود گرد اسب افکن رزمخواه.فردوسی.بیامد بنزدیک ایران سپاه
خروشید کای مهتر رزمخواه.فردوسی.و رجوع به رزمجو شود.
|| دلاور. پهلوان. ( یادداشت مؤلف ). کنایه از پهلوان. دلاور. بهادر:
فرستاده را گفت پیش سپاه
بگوی آنچه بشنیدی از رزمخواه.فردوسی.ندارم در ایران همی رزمخواه
کز ایدر شود پیش او با سپاه.فردوسی.قباد آمد آنگه بنزدیک شاه
بگفت آنچه بشنید از آن رزمخواه.فردوسی.
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
رزمجو جنگجو.
جمله سازی با رزمخواه
دو چشم همه نامداران به راه که کی بازگردد یل رزمخواه
برون کرد رخت از تن رزمخواه نبد باکش از تیغ و تیره سپاه
یکی گشته بیتاب آن رزمخواه یکی روزش از خط پهلو سیاه
بسی را که گشتم در آوردگاه جهان تیره کردم به هر رزمخواه
بدو گفت دستور کای رزمخواه بیامد درین مرز تسلیم شاه
از آن سوی،گرزسپ شد پیش شاه وزآن روی دیگر گو رزمخواه