دمان

دمان به معنای دمنده، غرنده و خروشنده است، این واژه به حالاتی اشاره دارد که در آن فرد یا چیزی به شدت فریاد می‌زند و در حالت هیجان و خشم قرار دارد.

معانی و ویژگی‌ها:

نفس زنان و دم زننده: واژه دمان نشان‌دهنده حالتی است که فرد در حال نفس زدن و دم زدن است، و معمولاً در موقعیت‌هایی به کار می‌رود که فرد به شدت خسته یا دچار تنگی نفس شده است. دمان می‌تواند به معنای تلاش برای تنفس در شرایط سخت یا به معنای استراحت و تنفس عمیق در مواقعی از خستگی و فشار باشد.

خروشنده و غرنده: این واژه به فرد یا چیزی اشاره دارد که با صدای بلند و خروشنده صحبت می‌کند یا داد می‌زند، و به توصیف حالتی می‌پردازد که در آن فرد به دلیل خشم یا هیجان، به طور غیرمعمول و با صدای بلند صحبت می‌کند یا فریاد می‌کشد.

مهیب و هولناک: این واژه همچنین به توصیف صدایی اشاره دارد که به شدت ترسناک، وحشت‌آور و غالباً غیرعادی است. این نوع صدا می‌تواند احساساتی مانند ترس، اضطراب یا نگرانی را در شنونده ایجاد کند.

نکات مهم:

واژه دمان بیشتر در متون ادبی و شعر به کار می‌رود و به نوعی احساسات شدید را به تصویر می‌کشد. این واژه می‌تواند به توصیف حالات مختلف از جمله خشم، ترس و هیجان کمک کند و به بیان عواطف انسانی عمق بیشتری ببخشد.

لغت نامه دهخدا

دمان. [ دَ ] ( نف، ق ) صفت بیان حالت از دمیدن. دمنده. پیاپی نفس زنان چون کسی که دویده باشد. نفس زنان. دم زنان. دم زننده. ( یادداشت مؤلف ). بشدت نفس کشنده. || به معنی جوشنده و دمنده کنایه از مست و خشمناک و از غضب مفرط فریادکننده، و این لفظ صیغه اسم فاعل است از دمیدن و ظاهر است که بعضی حیوانات در حالت غضب و مستی نفس های تند زنند چنانکه پیل و مار بزرگ و اکثر این لفظ در صفت پیل و اژدها و شیر واقع می شود. ( از غیاث ). خروشنده و غرنده و مهیب و هولناک. ( ناظم الاطباء ). نعره زنان وفریادکنان. ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ). دمنده از روی قهر. ( انجمن آرا ). دمنده و فریادکننده. ( برهان ) ( لغت محلی شوشتر ) ( فرهنگ جهانگیری ). فریادکننده از روی غضب یا از روی شادی مفرط. ( آنندراج ) ( از برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ). بانگ و فریاد [ کننده ]. از روی شادی و یا از روی غضب. ( از ناظم الاطباء )
 

فرهنگ معین

(دَ ) (ص. ) خروشنده، غرنده.

فرهنگ عمید

۱. = دمیدن
۲. (صفت ) دمنده.
۳. (صفت ) [مجاز] غرنده، خروشنده، خروشان.
۴. (صفت ) [مجاز] مست و خشمناک: به لطفی که دیده ست پیل دمان / نیارد همی حمله بر پیلبان (سعدی۱: ۸۸ ).
۵. (قید ) در حال دمیدن.

فرهنگ فارسی

دمنده، غرنده، خروشنده، مست وخشمناک
( صفت ) ۱ - نفس زنان دم زننده. ۲ - خروشنده غرنده بانگ و فریاد کننده از روی غضب. ۳ - مهیب هولناک.
نمان در گاثه های زرتشت به معنی خانه و یکی از چهار واحد جامعه دودمانی آمده است.

ویکی واژه

خروشنده، غرنده. بیامد به کردار باد دمان/ سری پر ز پاسخ، دلی پر گمان«فردوسی»

جملاتی از کلمه دمان

پژوهندگی را سپیده‌دمان فرشته به خاک آمد از آسمان
تو با پیل دمان در کارزاری ندانم چونت باشد رستگاری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم