درخواست

کلمه درخواست به معنای تقاضا یا خواهش است و به عمل یا فرایند خواستن چیزی از کسی اشاره دارد. این اقدام می‌تواند به صورت رسمی یا غیررسمی باشد و در زمینه‌های مختلفی از جمله اجتماعی، کاری، یا اداری به کار رود.

معانی و کاربردها

تقاضا: بیان نیاز یا خواسته‌ای از طرف فرد به فرد دیگر یا نهادی. این نوع تقاضا می‌تواند در موقعیت‌های روزمره، نظیر درخواست کمک از دوستان یا خانواده، بروز کند.

درخواست رسمی: به کار بردن این کلمه در زمینه‌های اداری، مانند درخواست مرخصی، وام، و غیره. این نوع نیازمند رعایت پروسه‌ها و فرمت‌های خاصی است و باید به صورت مستند ارائه شود.

خواهش: این مفهوم به معنای ابراز نیاز یا خواسته به شکلی نرم و مودبانه است و شامل احساسات و عواطف بیشتری می‌شود، مانند خواهش از کسی برای انجام کاری به خاطر رابطه نزدیک یا احترام.

لغت نامه دهخدا

درخواست. [ دَ خوا / خا ] ( مص مرکب مرخم، اِمص مرکب ) درخواستن. خواستن. خواهش.خواستگاری. التماس. ( آنندراج ). عرض. عرضداشت. دعا. ( ناظم الاطباء ). استدعا. تمنّی. طلب. مطالبه. تقاضا. تقاضی. مسألت: آن معتمد را بزودی بازگردانیده آید بعینه، و آنچه درخواست است و به فراغ دل وی بازگردد، بتمامی درخواهد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 335،چ فیاض ص 331 ). گشایش طبع و قریحه بنده اندر این تألیف و نگاه داشت آن از آن درخواست لطیف و املاء شافی بود که خداوند عالم خلداﷲ ملکه در آن فرمان عالی به خط شریف... فرموده بود. ( فارسنامه ابن البلخی ص 3 ).
مزاحی کردم اودرخواست پنداشت
دروغی گفتم او خود راست پنداشت.نظامی.هرچند تضرع و درخواست نمود، فایده نکرد. ( انیس الطالبین ص 101 ). || مؤاخذه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || ( اِ مرکب ) نوشته ای که در آن چیزی خواسته یا پیشنهادی می شود. ( لغات فرهنگستان ). معروضه. ( آنندراج ). عریضه. عرض حال.
- درخواست اصلی؛ ( اصطلاح حقوقی ) درخواستی که ناظر به ماهیت حقوق مورد اختلاف است، یعنی مدعی در دادخواست خود چیزی را از دادگاه می خواهد که مربوط به ماهیت حقوق مورداختلاف است، و در مقابل آن درخواست تبعی است. ( از فرهنگ حقوقی ). و رجوع به درخواست تبعی در همین ترکیبات شود.
- درخواست تبعی؛ ( اصطلاح حقوقی ) در مقابل درخواست اصلی است و این درخواست در وقتی است که مدعی در مبانی درخواست اصلی خود تردید داشته یا اینکه احتمال می دهد مبانی مورد توجه و تصدیق دادگاه واقع نشود، احتیاطاً یک درخواست بطور ثانوی می کند، و مقرر این است که بطور مقدم و مؤخر هر کدام مورد توجه نباشد، درخواست بعدی مورد نظر واقع شود. ( از فرهنگ حقوقی ). و رجوع به درخواست دو وجهی در همین ترکیبات شود.
- درخواست دستور موقت؛( اصطلاح حقوقی ) و آن «دادرسی فوری » مانند «دادخواست »در دعاوی غیرفوری است. این درخواست قیود و تشریفات دادخواست را ندارد و ممکن است کتبی یا شفاهی باشد. درخواست شفاهی در صورت مجلس دادگاه قید و به امضای درخواست کننده باید برسد. ( از فرهنگ حقوقی ). و رجوع به دستور موقت ذیل ترکیبات دستور شود.
- درخواست دو وجهی؛( اصطلاح حقوقی ) درخواستی است که ناظر به یکی از دو امر است و انتخاب بین آن دو از طرف مدعی به عهده دادگاه یا مدعی علیه واگذار می شود. فرق درخواست دو وجهی با درخواست تبعی این است که در درخواست تبعی درخواست کننده از درخواست اصلی صرف نظر نمی کند و بالنتیجه حق شکایت در دادگاه بالاتر برای او باقی می ماند، در صورتی که در درخواست دو وجهی هر یک از آن دو امر که مورد تصدیق و حکم واقع شود، حق شکایت درخواست کننده در دادگاه بالاتر نسبت به درخواست امر دیگر ساقط خواهد بود. ( فرهنگ حقوقی ).

فرهنگ معین

( ~. ) (اِمر. ) تقاضا، تقاضانامه.
(دَ. خا ) (مص مر. ) خواستن، خواهش.

فرهنگ عمید

۱. خواستن، خواهش.
۲. التماس.

فرهنگ فارسی

خواستن، خواه، التماس، درخواه نیزگفته اند
۱ - ( مصدر ) در خواستن خواستن خواهش. ۲ - ( اسم ) نوشتهای که در آن چیزی خواسته یا پیشنهاد شود.

جملاتی از کلمه درخواست

پدر جمله درخواست شان رد نمود نکرد او بیک شاه گفت و شنود
هر که این جوهر ز من درخواست کرد از سر جان جهان برخاست کرد
چو کرد آن کار شمع از نور درخواست سبک چون برق، نور از جای برخاست