سرگذشت من
جمله سازی با سرگذشت من
دو گام همره من شو، چو حال من پرسی که بشنوی چو قلم سرگذشت من در راه
چون شمع بی اثر نبود سرگذشت من حرفی بسنج از لب آتش زبان خویش
از او بترها دیدم من، اینکه چیزی نیست! برای ذم بشر: سرگذشت من کافیست!
ای دوست سرگذشت من از اهل راز پرس در کار عشق حال دل از دیده ی باز پرس
ای پرده پوش قصه من، بگذر از سرم کاین سرگذشت من همه بازار و کو گرفت