سایهافکنی، چه در معنای تحتاللفظی و چه در معنای مجازی، مفهومی چندوجهی است. در کاربرد لغوی، به ایجاد سایه توسط یک مانع بر روی سطحی دیگر اشاره دارد؛ مانند سایهی درختی که بر حیاط میافتد یا ابری که بر زمین میتابد. اما در معنای مجازی یا کنایی، سایهافکنی به تأثیرگذاری، نفوذ یا ایجاد فضایی خاص دلالت دارد؛ نمونهی آن مهربانی مادری است که بر زندگی فرزندانش سایه میاندازد، یا ترس از جنگ که بر شهر حاکم میشود. در واقع، سایهافکنی هم میتواند به پدیدهی فیزیکی ایجاد سایه و هم به اثرات معنوی و روانی اشاره کند.
سایه افکندن
لغت نامه دهخدا
کوه چون تبت کند چون سایه بر کوه افکند
باغ چون صنعا کند چون روی در صحرا کند.منوچهری.گر چه دیوار افکند سایه دراز
باز گردد سوی او آن سایه باز.مولوی. || توجه نمودن و متوجه احوال گردیدن. ( برهان ) ( آنندراج ). التفات کردن و توجه از کسی دیدن. ( مجموعه مترادفات ص 48 ):
امروز چو آفتاب معلومم شد
کو سایه بر این خاک نخواهد افکند.انوری ( از انجمن آرا ).کاشکی خاک بودمی در راه
تامگر سایه بر من افکندی.سعدی ( طیبات ).|| عارض شدن. طاری گشتن: و چهار ماه آنجا مقام ساخت بسبب بیماری که بر وی سایه افکنده بود. ( تاریخ بیهقی ). || نزدیک شدن. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). || ظاهر شدن. ( رشیدی ).
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
جمله سازی با سایه افکندن
خانه شهری سیه گردد ز بال افشانیش بر که خواهد سایه افکندن بدا احوال او
قصدشان جز سایه افکندن نباشد درویش خلدیان در جلوه چون قدهای رعنا افکنند
می کند در سایه افکندن کنون استادگی سرو بالایی که از آغوش من بالا کشید