آصف جاه

لغت نامه دهخدا

( آصفجاه ) آصفجاه. [ ص َ ] ( اِخ ) رجوع به نظام الملک ( چن قلیچ خان... ) شود.

فرهنگ عمید

( آصف جاه ) لقب بعضی وزیران بزرگ.

ویکی واژه

/آصِف/جاه/
آصف‌جاه
دارای مقام و مرتبه‌ای چون آصف وزیر سلیمان نبی؛ وزیر والامقام.

جمله سازی با آصف جاه

💡 بزرگانی چون میرغلامعلی آزاد بلگرامی و علامه میرعبدالجلیل بلگرامی که هر دو از شاعران و دانشمندان پرآوازه آن زمان بودند، همنشین او بودند و قصایدی در مدح او سرودند. میرزاعبدالقادر بیدل که سال‌ها در خدمت محمداعظم پسر اورنگ زیب بود پس از سیاحت فراوان سرانجام، در سال ۱۰۹۶ه‍.ق در دهلی سکنی گزید و نزد آصف جاه اول، منزلت بلند داشت.

💡 او در سال ۱۰۷۹ ه‍.ق به‌خدمت محمداعظم بن اورنگ زیب پیوست. سپس، به سیاحت پرداخت، و سرانجام، در «سال ۱۰۹۶ ه‍. ق» در دهلی سکنی گزید، و نزد آصف جاه اول، (نظام حیدرآباد) دکن منزلت بلند داشت.

💡 آصف جاه نظام‌الملک حامی گشاده‌دستی برای هنرمندان بود و با تشویق او بسیاری از شاعران و ادیبان و دانشمندان به آن ناحیه روی آوردند. در زمان حکمرانی او حیدرآباد به یکی از مراکز عمده فرهنگ و تمدن اسلامی در شبه قاره هند تبدیل شد.

💡 پس از بازگشت نادرشاه، آصف جاه به سوی دکن رفت و در ۱۱۵۴ق/۱۷۴۱م پسرش نظام‌الدوله را که فکر فرمانروایی آن ناحیه را در سر داشت و بر پدر شوریده بود، دستگیر و مجازات کرد و به تحکیم موقعیت خود در سراسر دکن پرداخت. او در سال‌های ۱۱۵۶–۱۱۵۹ق/۱۷۴۳–۱۷۴۶م کَرْناتِکْ و آرْکات و بالْکُنْده را تصرف و به قلمرو خود اضافه کرد.